دو پارتی از مایکی پارت دو
ده ساعتها دارم دنبال عکسش میگردم
از زبان ا.ت
داشتم تو کوچه ها پرسه میزدم از سرما پاهامو حس نمیکردم دیگه به اون خونه لعنتی بر نمیگردم حتا اگه مایکی التماسمم بکنه من کی بهش خیانت کردم
ویو مایکی
خدایا دارم دیوونه میشم همینطور که داشتم بطری مشروب باز میکردم به گوشیم پیامک اومد یکی از بچه ها هست
پیام: رییس عکس فتوشاپ هست
گوشی از دستم افتاد سریع همرو جمع کردم و گفتم که برن دنبال ا.ت بگردن خودمم با ماشین راه افتادم همینطور که داشتم میگشتم یکی از بادیگارد ها پیداش کرده بود گفت داخل یکی از پارک ها زخمی دیدنش سریع رفتم اونجا دستم گذاشتم روی شونش و گفتم ا.ت م.. وقتی برگشت دیدم اون ا.ت نیست ازشون معذرت خواهی کردم کل اون جا رو گشتم ولی ا.ت نبود رسیدم به یه کوچه تاریک صدای گریه میومد صبر کن اون صدا صدای ا.ت سریع رفتم داخل کوچه و وقتی رسیدم لباساش پاره شده بودن و بدنش کبود گرفتمش تو بغل آروم تو گوشش گفتم : چی اتفاقی افتاده ملکه من
ا.ت: اونا..هق..بهم ..هق.. تجاوز .
نزاشتم حرفشو بزنه فقط بلندش کردم بردمش تو ماشین دلم میخواست اونایی که به ملکم دست زدن پیدا کنم و بکشمشون بردمش خونه گذاشتمش تو وان حموم بدنش شستم به بقیه سپردم که اون آدما رو پیدا کنن و بعد جلوی خودشون به زناشون تجاوز کنن
وارد اتاق شدم دیدم مثل گربه ها داخل خودش جمع شده رو تخت خوابیده آروم از پشت بغلش کردم توی گوشش زمزمه کردم دوست دارم و ببخشید پرنسس
____________________________________
گند زدم ببخشید ولی پارت دادم
از زبان ا.ت
داشتم تو کوچه ها پرسه میزدم از سرما پاهامو حس نمیکردم دیگه به اون خونه لعنتی بر نمیگردم حتا اگه مایکی التماسمم بکنه من کی بهش خیانت کردم
ویو مایکی
خدایا دارم دیوونه میشم همینطور که داشتم بطری مشروب باز میکردم به گوشیم پیامک اومد یکی از بچه ها هست
پیام: رییس عکس فتوشاپ هست
گوشی از دستم افتاد سریع همرو جمع کردم و گفتم که برن دنبال ا.ت بگردن خودمم با ماشین راه افتادم همینطور که داشتم میگشتم یکی از بادیگارد ها پیداش کرده بود گفت داخل یکی از پارک ها زخمی دیدنش سریع رفتم اونجا دستم گذاشتم روی شونش و گفتم ا.ت م.. وقتی برگشت دیدم اون ا.ت نیست ازشون معذرت خواهی کردم کل اون جا رو گشتم ولی ا.ت نبود رسیدم به یه کوچه تاریک صدای گریه میومد صبر کن اون صدا صدای ا.ت سریع رفتم داخل کوچه و وقتی رسیدم لباساش پاره شده بودن و بدنش کبود گرفتمش تو بغل آروم تو گوشش گفتم : چی اتفاقی افتاده ملکه من
ا.ت: اونا..هق..بهم ..هق.. تجاوز .
نزاشتم حرفشو بزنه فقط بلندش کردم بردمش تو ماشین دلم میخواست اونایی که به ملکم دست زدن پیدا کنم و بکشمشون بردمش خونه گذاشتمش تو وان حموم بدنش شستم به بقیه سپردم که اون آدما رو پیدا کنن و بعد جلوی خودشون به زناشون تجاوز کنن
وارد اتاق شدم دیدم مثل گربه ها داخل خودش جمع شده رو تخت خوابیده آروم از پشت بغلش کردم توی گوشش زمزمه کردم دوست دارم و ببخشید پرنسس
____________________________________
گند زدم ببخشید ولی پارت دادم
۴.۱k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.