سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 4
جونگ کوک با دیدن لباس من زد زیر خنده
اخمام تو هم رفت انگار کسی به غرور م توهین کرده باشه
تهیونگم ریز ریز میخندید
بعد تهیونگ گفت : باشه حالا اخم نکن و اینجا چیکار می کنی ؟
ا.ت : این رستوران منه اومدم بهش سر بزنم
تهیونگ : جدی ، خوشگله
جونگ کوک : ما هم اومدیم غذا هایی امتحان کنیم
ا. ت : آها . خوبه، من دیگه برم باید برم حمام خداحافظ
تهیونگ و جونگ کوک : فردا میبینمت
ویو جونگ کوک
تو ذهنش : اون خیلی خوشگله بذار یکم بگذره بعد بهش اعتراف میکنم
ویو تهیونگ:
تو ذهنش : بی صبرانه منتظره فردام بعدا که صمیمی تر شدیم بهش اعتراف میکنم
پارت 4
جونگ کوک با دیدن لباس من زد زیر خنده
اخمام تو هم رفت انگار کسی به غرور م توهین کرده باشه
تهیونگم ریز ریز میخندید
بعد تهیونگ گفت : باشه حالا اخم نکن و اینجا چیکار می کنی ؟
ا.ت : این رستوران منه اومدم بهش سر بزنم
تهیونگ : جدی ، خوشگله
جونگ کوک : ما هم اومدیم غذا هایی امتحان کنیم
ا. ت : آها . خوبه، من دیگه برم باید برم حمام خداحافظ
تهیونگ و جونگ کوک : فردا میبینمت
ویو جونگ کوک
تو ذهنش : اون خیلی خوشگله بذار یکم بگذره بعد بهش اعتراف میکنم
ویو تهیونگ:
تو ذهنش : بی صبرانه منتظره فردام بعدا که صمیمی تر شدیم بهش اعتراف میکنم
۴.۸k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.