وانشات از سوبین و ا/ت(پارت یک)
هوفف بالاخره تموم.....آخرین تیکه تیکه دومینو های آجی تو گذاشتی
هانی:وای آجی مرسی
تا خواست بزنه بهشون بی افتن
گوشیت که رو حالات لرزه بود
پیامی بهش و اومد و لرزید و باعث شد اولین دومینو بی افته و همه دومینو های دیگه هم افتادن
ااااییییی......دوساعت چیده بودم
دستتو بردی سمت گوشی
بلندش کردی و پیام و باز کردی
دوست پسر مجازیت بود
دوست پسر:سلام ا/ت چطوری عشقم؟؟؟
+خودم ممنون تو خوبی؟؟؟(براش تایپ کردی و فرستادی
دوست پسر:همیشه خوب باشی
+تو ام همینطور
دوست پسر:میگم ا/ت؟؟؟؟
+بله
دوست پسر:من اومدم به شهرتو میخوام بعد از پنج ماه اولین همو ببینیم
+باشه
دوست پسر:ساعت پنج توی پارک
+باشههه
دوست پسر:ولی یادت باشه لباس باز نپوشی،فوق فوقش یه رژ لب بزنی
+حتما
دوست پسر:بای تو اون موقع
+باییی عزیزم
گوشی رو گذاشتی کنار
خیلی خوشحال شدی
رفتی یه هودی سیاه با عکس هولوگرامی روش با یه شلوار اسلش و کفش اسپورت پوشیدی
کیفتو برداشتی و به سمت پارک رفتی
وارد پارت شدی
هیچکی بغییر از پسری که ماسک زده بود و به ساعتش نگاه میکرد
رفتی سمتش
+سلام آقای محترم
مرد:سلام خانوم
+شما یه مردی رو ندیدین؟؟؟،
مرد:خوب مشخصاتش
+یه پسر مو سیاه گوگولی که خیلی مهربونه و خوش خندست،صداشتم که شبیه فرسته هاشت
اکن مرد ماسکشو زد پایین
عه اینکه سوبین بود
با تته پته گفتم
+خوب چیزه....سوبی...ن خوبی
سوبین:ممنون عزیزم واقعا خودتی؟؟؟
+آره....چون زشتم میگی نه؟؟؟؟
سوبین:نبابا زشت کجا بود از توی عکس خیلی خوشگل تر و کیوت تری
+مرسی
این و که گفتم خندید
چال گونه داشت
+سوبین مگه تو...چال...گونه داری؟؟؟
سوبین:آره
+نمیدونستم
سوبین:بهت حق میدم
+مم...ممنون
سوبین:چرا با تته پته جواب میدی؟؟؟
+چو..ن اولین باریه ....ک...ه قرار میزارم
سوبین:خوب منم همینطور
+تو....خجالت ....نمیکشی؟؟؟
سوبین:خوب تو خانممی چرا خجالت بکشتم
+خ....ااا...ننننمممم
یه دفه ضربان قلبم رفت بالا
دستم و گذاشتم رو قلبم
یه دفته دستاشو رو صورتم قاب کرد و سرمو اورد بالا و تو چشمام نگاه کرد و گفت
سوبین:من نمیخوام عشقم خجالتی باشه اوکی؟؟
+اوکی
سوبین:آها حالا شد......حالا بریم کجا؟؟؟
+نمدونم
سوبین یه لبخند شیطانی زد و گفت
سوبین:میای بریم تونل وحشن
من که خیلی ترسو بودم
ولی میخواستم کم نیارم و گفتم باشه
رفتیم اونجا که پول میدن
سوبین پول بلیط هارو داد و سوار شدیم
فقط منو اون بودیم
یکم با فاشله از نشسته بودم
شروع کرد به حرکت
اول اولا هیچ چیزی نبود
ولی وقتی جلو تر ها رفت
مه همه جارو گرفت و صدای های جیغ و ترسناک میومد
منم که خیلی ترسیده بودم کم کم به سوبین نزدیک میشدم
سوبین اولاش متوجه نشد ولی بعد دوسانت باهاش فاصله داشتم گفت
سوبین:ا/ت
+هوومم
سوبین:میترسی؟؟؟
+نه اصلا
سوبین:باشع خودت خواستی
بعد یه دودقیقه یدفه جنازه هایی دور و برمون بودم و دلقک و خفاش هایی که رو هوا معلق بودن
دیگه تحمل نداشتم
شروع کردم به گریه
+سوبین.....هق
سوبین تا متوجه گریه کردم شد نگاهم کرد
سوبین:ا/تتتت چی شده عشقم؟؟؟
+سوبین من خیلی میترسم
سوبین:هنوز یکم مونده نمیتونیم وایسیم ولیی
+لطفا یه کاری کن
سوبین:باشه....بیا بغلم
دستاشو باز کرد و اشاره کرد بهم
من که خجالت میکشیدم ولی چاره دیگه ای ندارشتم
رفتم نشتم تو بغلش
سوبین:ا/ت سرتو هم بچسبون به سینم
+یااااا تو داری سو استفاده میکنی
سوبین:باشه....باشه
بعد کمی رسیدیم
من که رنگم شبیه گچ شده بود
خواستم که پیاده بشم ولی سوبین زود تر از من پیاده شد و خواستم پیاده بشم دستم و گرفت و اورد پایین
+میتونسم بیام پایین خودم
سوبین:میدونم عزیزم^_^ ولی چون نگرانتم کمکت میکنم
از ته دلم خوشحال بودم
اولین باری بود که ینفر عاشق من شده بود و منم عاشق یه نفر
تو فکر بودم دکه با صدای سوبین به خودم اومدم
سوبین:به چی فکر میکنی
ا/ت:به اینکه عشق کیوت و گوگولی و عالیه مثل تو دارم
سوبین":منم خیلی خوشحالم که عاشق توی به این عالی شدم
لپام گل انداخت و گفتم
+ممنون
سوبین:حالا بریم کجا؟؟؟؟
من:بریم......
چطور بود؟؟؟؟
اگه خوشتون اومد بگین
بعدش اینکه ادامه بدم؟؟؟؟؟
اسماتشم کنم؟؟؟(رحم کنین به سوبین همچین کارایی نمیاد،بچم پاکه)(اگه هم اسمات کنم که فعلا نمیشه)
بچه ها بایس خودمم سوبینه
لطفا حالا که خوندین لایکم کنین
هانی:وای آجی مرسی
تا خواست بزنه بهشون بی افتن
گوشیت که رو حالات لرزه بود
پیامی بهش و اومد و لرزید و باعث شد اولین دومینو بی افته و همه دومینو های دیگه هم افتادن
ااااییییی......دوساعت چیده بودم
دستتو بردی سمت گوشی
بلندش کردی و پیام و باز کردی
دوست پسر مجازیت بود
دوست پسر:سلام ا/ت چطوری عشقم؟؟؟
+خودم ممنون تو خوبی؟؟؟(براش تایپ کردی و فرستادی
دوست پسر:همیشه خوب باشی
+تو ام همینطور
دوست پسر:میگم ا/ت؟؟؟؟
+بله
دوست پسر:من اومدم به شهرتو میخوام بعد از پنج ماه اولین همو ببینیم
+باشه
دوست پسر:ساعت پنج توی پارک
+باشههه
دوست پسر:ولی یادت باشه لباس باز نپوشی،فوق فوقش یه رژ لب بزنی
+حتما
دوست پسر:بای تو اون موقع
+باییی عزیزم
گوشی رو گذاشتی کنار
خیلی خوشحال شدی
رفتی یه هودی سیاه با عکس هولوگرامی روش با یه شلوار اسلش و کفش اسپورت پوشیدی
کیفتو برداشتی و به سمت پارک رفتی
وارد پارت شدی
هیچکی بغییر از پسری که ماسک زده بود و به ساعتش نگاه میکرد
رفتی سمتش
+سلام آقای محترم
مرد:سلام خانوم
+شما یه مردی رو ندیدین؟؟؟،
مرد:خوب مشخصاتش
+یه پسر مو سیاه گوگولی که خیلی مهربونه و خوش خندست،صداشتم که شبیه فرسته هاشت
اکن مرد ماسکشو زد پایین
عه اینکه سوبین بود
با تته پته گفتم
+خوب چیزه....سوبی...ن خوبی
سوبین:ممنون عزیزم واقعا خودتی؟؟؟
+آره....چون زشتم میگی نه؟؟؟؟
سوبین:نبابا زشت کجا بود از توی عکس خیلی خوشگل تر و کیوت تری
+مرسی
این و که گفتم خندید
چال گونه داشت
+سوبین مگه تو...چال...گونه داری؟؟؟
سوبین:آره
+نمیدونستم
سوبین:بهت حق میدم
+مم...ممنون
سوبین:چرا با تته پته جواب میدی؟؟؟
+چو..ن اولین باریه ....ک...ه قرار میزارم
سوبین:خوب منم همینطور
+تو....خجالت ....نمیکشی؟؟؟
سوبین:خوب تو خانممی چرا خجالت بکشتم
+خ....ااا...ننننمممم
یه دفه ضربان قلبم رفت بالا
دستم و گذاشتم رو قلبم
یه دفته دستاشو رو صورتم قاب کرد و سرمو اورد بالا و تو چشمام نگاه کرد و گفت
سوبین:من نمیخوام عشقم خجالتی باشه اوکی؟؟
+اوکی
سوبین:آها حالا شد......حالا بریم کجا؟؟؟
+نمدونم
سوبین یه لبخند شیطانی زد و گفت
سوبین:میای بریم تونل وحشن
من که خیلی ترسو بودم
ولی میخواستم کم نیارم و گفتم باشه
رفتیم اونجا که پول میدن
سوبین پول بلیط هارو داد و سوار شدیم
فقط منو اون بودیم
یکم با فاشله از نشسته بودم
شروع کرد به حرکت
اول اولا هیچ چیزی نبود
ولی وقتی جلو تر ها رفت
مه همه جارو گرفت و صدای های جیغ و ترسناک میومد
منم که خیلی ترسیده بودم کم کم به سوبین نزدیک میشدم
سوبین اولاش متوجه نشد ولی بعد دوسانت باهاش فاصله داشتم گفت
سوبین:ا/ت
+هوومم
سوبین:میترسی؟؟؟
+نه اصلا
سوبین:باشع خودت خواستی
بعد یه دودقیقه یدفه جنازه هایی دور و برمون بودم و دلقک و خفاش هایی که رو هوا معلق بودن
دیگه تحمل نداشتم
شروع کردم به گریه
+سوبین.....هق
سوبین تا متوجه گریه کردم شد نگاهم کرد
سوبین:ا/تتتت چی شده عشقم؟؟؟
+سوبین من خیلی میترسم
سوبین:هنوز یکم مونده نمیتونیم وایسیم ولیی
+لطفا یه کاری کن
سوبین:باشه....بیا بغلم
دستاشو باز کرد و اشاره کرد بهم
من که خجالت میکشیدم ولی چاره دیگه ای ندارشتم
رفتم نشتم تو بغلش
سوبین:ا/ت سرتو هم بچسبون به سینم
+یااااا تو داری سو استفاده میکنی
سوبین:باشه....باشه
بعد کمی رسیدیم
من که رنگم شبیه گچ شده بود
خواستم که پیاده بشم ولی سوبین زود تر از من پیاده شد و خواستم پیاده بشم دستم و گرفت و اورد پایین
+میتونسم بیام پایین خودم
سوبین:میدونم عزیزم^_^ ولی چون نگرانتم کمکت میکنم
از ته دلم خوشحال بودم
اولین باری بود که ینفر عاشق من شده بود و منم عاشق یه نفر
تو فکر بودم دکه با صدای سوبین به خودم اومدم
سوبین:به چی فکر میکنی
ا/ت:به اینکه عشق کیوت و گوگولی و عالیه مثل تو دارم
سوبین":منم خیلی خوشحالم که عاشق توی به این عالی شدم
لپام گل انداخت و گفتم
+ممنون
سوبین:حالا بریم کجا؟؟؟؟
من:بریم......
چطور بود؟؟؟؟
اگه خوشتون اومد بگین
بعدش اینکه ادامه بدم؟؟؟؟؟
اسماتشم کنم؟؟؟(رحم کنین به سوبین همچین کارایی نمیاد،بچم پاکه)(اگه هم اسمات کنم که فعلا نمیشه)
بچه ها بایس خودمم سوبینه
لطفا حالا که خوندین لایکم کنین
۶۳.۹k
۳۰ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.