رمان *شیطان و فرشته* پارت ۱۲
رمان *شیطان و فرشته* پارت ۱۲
وااااههه(خمیازه) صبح شده،چرا خود به خود بیدار شدم؟ من معمولا این ساعتا خودم بیدار نمیشدم. وایسا ببینم چرا هوا روشنه انقدر؟ بنظر نمیاد ۶ صبح باشه! واییی خدای منننن!! خواب موندم!!! س... ساعت.... ۱۰ و نیمههههه!! وایییی باید بدومممم!تند تند شروع کردم به دویدن به سمت دستشویی.تاکشی داشت با ماهیتابه صبحونه درست میکرد.
تاکشی:واییی ترسیدم چرا اینجوری میدویی؟!! هووو صبح بخیر کارین!
کارین: عههه تاکشییی؟! تو توی خونه ی من چی میگییی! تو هم خواب موندییی؟!
تاکشی: وا.... آلزایمر گرفتی؟ یادت نیست امروز تعطیله؟ و اینکه من دیشب اومدم خونت با هم مسابقه نقاشی دادیم!
کارین: عه! راست میگی اصن مغزم لود نشده بود! تعطیله؟ ای بابا الکی زهر ترک شدم.
چند ساعت گذشت. حالا دیگه ۴ بعد از ظهره.
تاکشی: وایییی حوصلم سر رفتهه.میای دوباره مسابقه نقاشی بدیم؟
کارین: بابا ول کن دیگه تو هم دستم درد گرفت هر روز داریم همین کارو میکنیمممم!
تاکشی: اوم.......
کارین: آهان فهمیدممم!
تاکشی: آخجون! چی؟
کارین: وایسا الان میامممممممم!
پا شدم دویدم سمت تلفن.
کارین: شمارشو تو زنگ تفریح دیروز گرفتم ازش.... الان....ببینم چیه شمارش.... آهان.. صفر...
تاکشی از اونور خونه:داری چیکار میکنی؟
کارین: میخوام آکوما و یورو رو دعوت کنم خونه باهم بخندیمممم!!عه جواب داد.
یورو: الو؟
کارین: الو؟ سیلامممم.
یورو:سلاااااااااااام کارینننننن خوبیییی!؟
کارین: آره خوبم تو چطوری؟ میخواستم بگم الان سرت شلوغه؟آکوما کجاست؟
یورو: هیچی بابا دوتایی تو خونه داریم کپک میزنیم از بیکاری، چطور؟
کارین: پس گمشو بیا خونمون.
یهو دوتایی پاره شدیم از خنده.
یورو: واییییی جرررر خوردممممم!!!حالا جدی گفتی یا شوخی بود؟
کارین: نه اصن حرفم همین بود بهت زنگ زدم که بگم بیای خونمون بیکاریم چهارتامون.
یورو: اوکییییی آدرس بدهههههه.
۵ دقیقه بعد.
درینگگگگگ درینگگگگگ(صدای زنگ خونه)
کارین و تاکشی باهم: هوراااا اومدنننن
دویدم سمت در و باز کردم درو. یا خداااااا دوتا کراش دم در وایسادننننننن!
یورو: سلمممممم
آکوما: هِلووووو!
کارین: برفرمایید تو....
وااااههه(خمیازه) صبح شده،چرا خود به خود بیدار شدم؟ من معمولا این ساعتا خودم بیدار نمیشدم. وایسا ببینم چرا هوا روشنه انقدر؟ بنظر نمیاد ۶ صبح باشه! واییی خدای منننن!! خواب موندم!!! س... ساعت.... ۱۰ و نیمههههه!! وایییی باید بدومممم!تند تند شروع کردم به دویدن به سمت دستشویی.تاکشی داشت با ماهیتابه صبحونه درست میکرد.
تاکشی:واییی ترسیدم چرا اینجوری میدویی؟!! هووو صبح بخیر کارین!
کارین: عههه تاکشییی؟! تو توی خونه ی من چی میگییی! تو هم خواب موندییی؟!
تاکشی: وا.... آلزایمر گرفتی؟ یادت نیست امروز تعطیله؟ و اینکه من دیشب اومدم خونت با هم مسابقه نقاشی دادیم!
کارین: عه! راست میگی اصن مغزم لود نشده بود! تعطیله؟ ای بابا الکی زهر ترک شدم.
چند ساعت گذشت. حالا دیگه ۴ بعد از ظهره.
تاکشی: وایییی حوصلم سر رفتهه.میای دوباره مسابقه نقاشی بدیم؟
کارین: بابا ول کن دیگه تو هم دستم درد گرفت هر روز داریم همین کارو میکنیمممم!
تاکشی: اوم.......
کارین: آهان فهمیدممم!
تاکشی: آخجون! چی؟
کارین: وایسا الان میامممممممم!
پا شدم دویدم سمت تلفن.
کارین: شمارشو تو زنگ تفریح دیروز گرفتم ازش.... الان....ببینم چیه شمارش.... آهان.. صفر...
تاکشی از اونور خونه:داری چیکار میکنی؟
کارین: میخوام آکوما و یورو رو دعوت کنم خونه باهم بخندیمممم!!عه جواب داد.
یورو: الو؟
کارین: الو؟ سیلامممم.
یورو:سلاااااااااااام کارینننننن خوبیییی!؟
کارین: آره خوبم تو چطوری؟ میخواستم بگم الان سرت شلوغه؟آکوما کجاست؟
یورو: هیچی بابا دوتایی تو خونه داریم کپک میزنیم از بیکاری، چطور؟
کارین: پس گمشو بیا خونمون.
یهو دوتایی پاره شدیم از خنده.
یورو: واییییی جرررر خوردممممم!!!حالا جدی گفتی یا شوخی بود؟
کارین: نه اصن حرفم همین بود بهت زنگ زدم که بگم بیای خونمون بیکاریم چهارتامون.
یورو: اوکییییی آدرس بدهههههه.
۵ دقیقه بعد.
درینگگگگگ درینگگگگگ(صدای زنگ خونه)
کارین و تاکشی باهم: هوراااا اومدنننن
دویدم سمت در و باز کردم درو. یا خداااااا دوتا کراش دم در وایسادننننننن!
یورو: سلمممممم
آکوما: هِلووووو!
کارین: برفرمایید تو....
۱.۹k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.