قاتل قلبم پارت ۲
قاتل قلبم "پارت ۲"
صبح از زبون انیا:
امروز اولین روز مدرسس ولی چجوری اون مغرور رو جذب خودم کنم؟(نویسنده: منم نمیدونم چجوری)
صبحونمو خوردم لباسمو پوشیدم رفتم بیرون،دامیان از کلاس اول از من بدش میاد اگه که باهاش مهربون باشم چی؟نه این جواب نمیده .
توی مدرسه
بکی اومد سمت انیا
بکی:سلام انیا چان !
انیا:سلام بکی
بکی:چیه تو خودتی ؟
ذهن انیا:مشخصه دنبال راه برای کشتن یکی
انیا:چی نه نه من خوبم
بعدش رفتن سمت کلاسشون
انیا نزدیک کلاس پاش گیر کرد به چیزی افتاد.
از زبون انیا:
پام لیز خورد داشتم می افتادم یهو یکی گرفتم سرم برگردوندم دیدم دامیانه!سریع خودمو جمع و جور کردم و تشکر کردم اون از خود راضیم سر اون ور کرد و رفت .
خیلی رو مخم بود ولی باید واسه ماموریتم که شده آروم باشم ...
صبح از زبون انیا:
امروز اولین روز مدرسس ولی چجوری اون مغرور رو جذب خودم کنم؟(نویسنده: منم نمیدونم چجوری)
صبحونمو خوردم لباسمو پوشیدم رفتم بیرون،دامیان از کلاس اول از من بدش میاد اگه که باهاش مهربون باشم چی؟نه این جواب نمیده .
توی مدرسه
بکی اومد سمت انیا
بکی:سلام انیا چان !
انیا:سلام بکی
بکی:چیه تو خودتی ؟
ذهن انیا:مشخصه دنبال راه برای کشتن یکی
انیا:چی نه نه من خوبم
بعدش رفتن سمت کلاسشون
انیا نزدیک کلاس پاش گیر کرد به چیزی افتاد.
از زبون انیا:
پام لیز خورد داشتم می افتادم یهو یکی گرفتم سرم برگردوندم دیدم دامیانه!سریع خودمو جمع و جور کردم و تشکر کردم اون از خود راضیم سر اون ور کرد و رفت .
خیلی رو مخم بود ولی باید واسه ماموریتم که شده آروم باشم ...
۲.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.