فیک جیمین: عاشقتم: پارت ۱۰
از زبان سانا:
منم گفتم که من هم میام وقتی آنی شنید که منم میرم از تعجبی که داشت جیغ زد واهای صداش خیلی رو موخ بود
س:انیییی جیغ نزننننن
ا:ببخشید واق... واق ...واق....واقعا میایی😳😳
س:بله که میام
ا:خوب پس میریم آماده شم تو هم آماده شو اوکی
س:اوکی برو فعلا
ا:فعلا
البته آنی نمیدونست که من بخواطر رفع دلتنگیم دارم میرم کنسرت 😔💔رفتم یک لباس انتخاب کردم مثل مافیا ها شده بودم :خخخخ:خیلی خوب بود😂😶(تو که الان داشتی ادای ناراحتی در میاوردیی😐😐)رفتم یک ارایش مافیایی هم کردم خیلی خوب شده بودم اصلا اوفف(خیلی اعتماد به نفس داری😶😐)و رفتم پایین (عکس لباس و آرایش رو میزارم) دیدم هیچکس نبود همه داشتن آماده میشدن منم نشستم روی مبل و با گوشیم ور رفتم یکم بعد همشون اومدند وقتی منو دیدند دهنشون وا مونده بود خیلی کیوت و خنده دار بودند😂🥺حالا ولش من باید خودم رو سرد نشون برم نباید بخندم نباید بخندم نباید بخندم...و در آخر که دیدم همه سکوت کردند من سکوت رو شکستم و گفتم
:
س: خوب نمیریم؟
ا: چرا میریم ولی دختر خیلی خفن شدی و و و اره مثل مافیا ها شدی
س:اوهوم ممنون دیگه بیایید بریم
لونا:اوک بیایید بریممممممم هوراااا خیلی هیجان دارم
بلخره رفتیم و سوار ماشین شدیم رسیدیم رفتیم تو و نشستیم روی صندلی هامون و منتظر موندیم که بیان وقتی اومدن جیمین رو دیدم و بغض گرفتم ولی نزاشتم بترکه جیمین هنوز منو نمیدید خیلی خوشگل شده بود وقتی اجرا تموم شد همشون با ارمی ها حرف زدن و وقتی نوبت جیمین شود گفت
ج:من میخوام شما رو با یکی که خیلی دوستش دارم معرفی کنم و ممکنه بعضی هاتون خوشتون نیاد و بعضی هاتون خوشحال بشید و میتونی بیایی
بله و ایشون خانم رزی همسر آینده ام و نامزدم..
وقتی اینو گفتم دنیا رو سرم خراب شد بلند شودم دویدم به سمت در واقعا عشقم یک طرفه بود لعنت بهت پارک جیمین (بچه های عزیزم این فقط یک فیکه )
[(<پایان پارت ۱۰ برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه >)]
منم گفتم که من هم میام وقتی آنی شنید که منم میرم از تعجبی که داشت جیغ زد واهای صداش خیلی رو موخ بود
س:انیییی جیغ نزننننن
ا:ببخشید واق... واق ...واق....واقعا میایی😳😳
س:بله که میام
ا:خوب پس میریم آماده شم تو هم آماده شو اوکی
س:اوکی برو فعلا
ا:فعلا
البته آنی نمیدونست که من بخواطر رفع دلتنگیم دارم میرم کنسرت 😔💔رفتم یک لباس انتخاب کردم مثل مافیا ها شده بودم :خخخخ:خیلی خوب بود😂😶(تو که الان داشتی ادای ناراحتی در میاوردیی😐😐)رفتم یک ارایش مافیایی هم کردم خیلی خوب شده بودم اصلا اوفف(خیلی اعتماد به نفس داری😶😐)و رفتم پایین (عکس لباس و آرایش رو میزارم) دیدم هیچکس نبود همه داشتن آماده میشدن منم نشستم روی مبل و با گوشیم ور رفتم یکم بعد همشون اومدند وقتی منو دیدند دهنشون وا مونده بود خیلی کیوت و خنده دار بودند😂🥺حالا ولش من باید خودم رو سرد نشون برم نباید بخندم نباید بخندم نباید بخندم...و در آخر که دیدم همه سکوت کردند من سکوت رو شکستم و گفتم
:
س: خوب نمیریم؟
ا: چرا میریم ولی دختر خیلی خفن شدی و و و اره مثل مافیا ها شدی
س:اوهوم ممنون دیگه بیایید بریم
لونا:اوک بیایید بریممممممم هوراااا خیلی هیجان دارم
بلخره رفتیم و سوار ماشین شدیم رسیدیم رفتیم تو و نشستیم روی صندلی هامون و منتظر موندیم که بیان وقتی اومدن جیمین رو دیدم و بغض گرفتم ولی نزاشتم بترکه جیمین هنوز منو نمیدید خیلی خوشگل شده بود وقتی اجرا تموم شد همشون با ارمی ها حرف زدن و وقتی نوبت جیمین شود گفت
ج:من میخوام شما رو با یکی که خیلی دوستش دارم معرفی کنم و ممکنه بعضی هاتون خوشتون نیاد و بعضی هاتون خوشحال بشید و میتونی بیایی
بله و ایشون خانم رزی همسر آینده ام و نامزدم..
وقتی اینو گفتم دنیا رو سرم خراب شد بلند شودم دویدم به سمت در واقعا عشقم یک طرفه بود لعنت بهت پارک جیمین (بچه های عزیزم این فقط یک فیکه )
[(<پایان پارت ۱۰ برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه >)]
۳.۲k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.