💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 47🤍✨
(از زبان یونا)
بقیه :😂😂😂😂
کوک:یااا ب چی میخندیننن
یونا:هیچی باباااا
کوک:ایششش
جیمین:خب نگفتی یونا
یونا: عااااا آها مانیا ن مانیا نیومده یعنی نمیاد
جیمین:عاا جدی (ناراحت) خب کاش میومد اونجوری بیشتر میشدیم خوش میگذشت
جیمین داشت حرف میزد ک مانیا منو صدا کرد رید ب همه چی
مانیا:یونا جونممم میشه بیای
صدای مانیا ک اومد جیمین سریع سرشو اورد بالا و چشماش برق میزد(بچم ذوق مرگ شده😂)
کوک:مانیا ریدی ب همه چیییییی
یونا:اومدم قشنگم اومدمم
من رفتم تو آشپزخونه و ب مانیا کمک کردم و باهم خوراکی هارو آوردیم تو پذیرایی
وارد پذیرایی ک شدیم مانیا چشمش خورد ب جیمین هنوز خبر نداشت ک جیمین اومده یکم وایستاد و دوباره قدم برداشت جیمین و شوگا و جیهوپ بلند شدن و سلام کردن و بعد همه نشستیم
نامی:خب بچه ها چ کنیم
مینجی ک کنار تهیونگ نشسته بود گفت
مینجی:امم خب ب نظر من میتونیم جرعت حقیقت بازی کنیم یا .. یا فیلم ببینیم اره ب نظر من فیلم ببینیم
مانیا:اره فیلم ببینیم
کوک:منم پایم
یونا:منم هستم
شوگا:اوکی پس الان ی فیلم میزارم ببینیم
جیهوپ:نههههههههههه(داددد)
جین: جیغغغغ
نامی:وایییی چتونه دیووانه هااا
جیهوپ:شوگا ...شوگا تو فیلم نزار فیلمای تو همش ترسناکه من ک میترسم نکا نمیکنم
مانیا:نهه فیلم ترسناک نزارینن
جیمین:راس میگه شوگا ترسناک نزار
جین:ارعععععع نزار این کوشولوعا میترسن
مانیا:یاااا الان ب ما گفتی کوچولو!!!
جیهوپ:جین چی گفتیییی
جیمین:یاااا هیونگگگگ
شوگا:باشه حالا ک کوچولو نیستین میزارم نکا کنیم اولش نمیخواستم ترسناک بزارم ولی الان ی چی میزارم تا یه هفته خواب ببینین
من واقعا نمیتونستم فیلم ترسناک نگا کنم تهیونگم اینو میدونست
ته:عاااممم شوگا میگم بهتره یه چیز دیگه بزاری
شوگا:ن همین خوبه
برقا رو خاموش کردیم و فیلم شروع شد
یکم ب کوک نزدیک تر شدم ک فهمید میترسم بغلم کرد و سرمو بوسید
فیلم شروع شد و از اول تا آخرش جیهوپ و جین و مانیا فقط جیغ کشیدن بقیه هم جیغ میکشیدن ولی وای از این سه تا.....
یکم از فیلم گذشت و چیهوپ این وسط جیغ میکشید فقط هر چند دقیقه یک بار همه ساکت بودن
ی هو مانیا یه جیغغغ بلند کشید ک همه ترسیدن
مانیا: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
نامی:یا خداااااا
مینجی و جیوو و یونا:جیغغغغغغ ععععع چتههه
مانیا :من .... ببخشید من.. من میترسم میشه بیام اون وسط بشینم
اینو ک گفت جیمین یهو بلند شد گفت
جیمین:عا...اره اره بیا اینجا کنار من جا هست بشین
مانیا:عام ... کنار تو !!
جیمین :اره بیا بیا بشین
مانیا رفت و کنار جیمین نشست
یه نگاه ب کوک کردم ک اونم داشت مث من لبخند خبیثانه میزد ....
(پایان پارت)
part 47🤍✨
(از زبان یونا)
بقیه :😂😂😂😂
کوک:یااا ب چی میخندیننن
یونا:هیچی باباااا
کوک:ایششش
جیمین:خب نگفتی یونا
یونا: عااااا آها مانیا ن مانیا نیومده یعنی نمیاد
جیمین:عاا جدی (ناراحت) خب کاش میومد اونجوری بیشتر میشدیم خوش میگذشت
جیمین داشت حرف میزد ک مانیا منو صدا کرد رید ب همه چی
مانیا:یونا جونممم میشه بیای
صدای مانیا ک اومد جیمین سریع سرشو اورد بالا و چشماش برق میزد(بچم ذوق مرگ شده😂)
کوک:مانیا ریدی ب همه چیییییی
یونا:اومدم قشنگم اومدمم
من رفتم تو آشپزخونه و ب مانیا کمک کردم و باهم خوراکی هارو آوردیم تو پذیرایی
وارد پذیرایی ک شدیم مانیا چشمش خورد ب جیمین هنوز خبر نداشت ک جیمین اومده یکم وایستاد و دوباره قدم برداشت جیمین و شوگا و جیهوپ بلند شدن و سلام کردن و بعد همه نشستیم
نامی:خب بچه ها چ کنیم
مینجی ک کنار تهیونگ نشسته بود گفت
مینجی:امم خب ب نظر من میتونیم جرعت حقیقت بازی کنیم یا .. یا فیلم ببینیم اره ب نظر من فیلم ببینیم
مانیا:اره فیلم ببینیم
کوک:منم پایم
یونا:منم هستم
شوگا:اوکی پس الان ی فیلم میزارم ببینیم
جیهوپ:نههههههههههه(داددد)
جین: جیغغغغ
نامی:وایییی چتونه دیووانه هااا
جیهوپ:شوگا ...شوگا تو فیلم نزار فیلمای تو همش ترسناکه من ک میترسم نکا نمیکنم
مانیا:نهه فیلم ترسناک نزارینن
جیمین:راس میگه شوگا ترسناک نزار
جین:ارعععععع نزار این کوشولوعا میترسن
مانیا:یاااا الان ب ما گفتی کوچولو!!!
جیهوپ:جین چی گفتیییی
جیمین:یاااا هیونگگگگ
شوگا:باشه حالا ک کوچولو نیستین میزارم نکا کنیم اولش نمیخواستم ترسناک بزارم ولی الان ی چی میزارم تا یه هفته خواب ببینین
من واقعا نمیتونستم فیلم ترسناک نگا کنم تهیونگم اینو میدونست
ته:عاااممم شوگا میگم بهتره یه چیز دیگه بزاری
شوگا:ن همین خوبه
برقا رو خاموش کردیم و فیلم شروع شد
یکم ب کوک نزدیک تر شدم ک فهمید میترسم بغلم کرد و سرمو بوسید
فیلم شروع شد و از اول تا آخرش جیهوپ و جین و مانیا فقط جیغ کشیدن بقیه هم جیغ میکشیدن ولی وای از این سه تا.....
یکم از فیلم گذشت و چیهوپ این وسط جیغ میکشید فقط هر چند دقیقه یک بار همه ساکت بودن
ی هو مانیا یه جیغغغ بلند کشید ک همه ترسیدن
مانیا: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
نامی:یا خداااااا
مینجی و جیوو و یونا:جیغغغغغغ ععععع چتههه
مانیا :من .... ببخشید من.. من میترسم میشه بیام اون وسط بشینم
اینو ک گفت جیمین یهو بلند شد گفت
جیمین:عا...اره اره بیا اینجا کنار من جا هست بشین
مانیا:عام ... کنار تو !!
جیمین :اره بیا بیا بشین
مانیا رفت و کنار جیمین نشست
یه نگاه ب کوک کردم ک اونم داشت مث من لبخند خبیثانه میزد ....
(پایان پارت)
۴.۹k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.