ازدواج اجباری P¹
یجی: سلام خره
یونا: سلام الاغ میگم
یجی: چته خر وحشی
یونا: رل زدم یاععععع
یجی: خب داداشش رو بده من صگ... پدر
یونا: نداره... عه صدا در اومد کاری نداری بای
یجی: بای
یجی ویو
امروز مامانم گفت برم بار باید ببینم چیه(استایل رو میزارم)
مامان یجی علامت&یجی علامت.
&ساعت شیشه برو اماده شوو
. باشه بابا
اماده شدم رفتم
جونگ کوک همون کوکه
کوک ویو
معلوم نیست بابام میخواد باز چیکارم بکنه هوففف
شب در مهمونی
&سلام خوش اومدید اقای جئون
پدر کوک، جونگ کوک ـ
، سلام خانم کیم
، خب معرفی نمیکنید
&اقای جئون این دخترم هست یجی کیم
، خوشبختم
پدر کوک و مادر یجی باهم: شمادوتا قراره باهم زندگی کنید
ـ جانننننن یه خبر میدادی حداقل
. ماهنوز همدیگه رو نشناختیم بعد شما دوتا
، برین قدم بزنین شما دوتا
ـــ خبب ببین من از چیت خوشم بیاد اخه
. همچنین
ـــ سر زبونت زیاده واس بریدش
. ببریش دوباره در میاد تا ه من هنوز اسمتم نمیدونم
ـــ جونگ کوک
. جونننن اروم
ــــ کر نیستم
. خدا رحم کنه
شب که تموم شد فردا قرار بود برم پیش یونا
علامت یونا*
. خره درو واکن پشت درم
*باش اومدم حیوان (جونگ کوک برادر یوناعه)
. سلام راه نمیدی تو
*داداشم اینجاسا معذب نشی یوقت
. نچ
*سر زبونو
. منو قراره با یکی بزور شوهر بدن چه بدبختیه
*خب بیا داداشم رو معرفی کنم
رفتم داخل دیدم....
خمارییییی ببخشید اگه بد شد
یونا: سلام الاغ میگم
یجی: چته خر وحشی
یونا: رل زدم یاععععع
یجی: خب داداشش رو بده من صگ... پدر
یونا: نداره... عه صدا در اومد کاری نداری بای
یجی: بای
یجی ویو
امروز مامانم گفت برم بار باید ببینم چیه(استایل رو میزارم)
مامان یجی علامت&یجی علامت.
&ساعت شیشه برو اماده شوو
. باشه بابا
اماده شدم رفتم
جونگ کوک همون کوکه
کوک ویو
معلوم نیست بابام میخواد باز چیکارم بکنه هوففف
شب در مهمونی
&سلام خوش اومدید اقای جئون
پدر کوک، جونگ کوک ـ
، سلام خانم کیم
، خب معرفی نمیکنید
&اقای جئون این دخترم هست یجی کیم
، خوشبختم
پدر کوک و مادر یجی باهم: شمادوتا قراره باهم زندگی کنید
ـ جانننننن یه خبر میدادی حداقل
. ماهنوز همدیگه رو نشناختیم بعد شما دوتا
، برین قدم بزنین شما دوتا
ـــ خبب ببین من از چیت خوشم بیاد اخه
. همچنین
ـــ سر زبونت زیاده واس بریدش
. ببریش دوباره در میاد تا ه من هنوز اسمتم نمیدونم
ـــ جونگ کوک
. جونننن اروم
ــــ کر نیستم
. خدا رحم کنه
شب که تموم شد فردا قرار بود برم پیش یونا
علامت یونا*
. خره درو واکن پشت درم
*باش اومدم حیوان (جونگ کوک برادر یوناعه)
. سلام راه نمیدی تو
*داداشم اینجاسا معذب نشی یوقت
. نچ
*سر زبونو
. منو قراره با یکی بزور شوهر بدن چه بدبختیه
*خب بیا داداشم رو معرفی کنم
رفتم داخل دیدم....
خمارییییی ببخشید اگه بد شد
۱۰.۹k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.