ترس ،استاد علی اکبر خانجانی
از کتاب دایرةالمعارف عرفانی جلد دوم تألیف :«استاد علی اکبر خانجانی »
(بزرگترین گناه چگونه میتوان دلیر شد؟)
على علیه السلام ترس را بزرگترین گناه نامیده است .ولی بنظر ما ترس علت العلل گناه و ذات همه گناهان است و نه نوعی از گناه از آدم بزدلی پرسیدند: چرا اینقدر میترسی کمی دلیر باش. در پاسخ گفت: ترس که در جیبم نیست که آن را بیرون بیاندازم بلکه در دل من است و متاسفانه دستم به دلم نمیرسد .
براستی وقتی که از آدم ترسو سخن می گوییم از دلی ترسو سخن میگوییم. و اما دل ترسو همان دل غير مؤمن است چرا که ایمان به معنای احساس امنیت است و دلی که ایمان ندارد همواره در ترس و دغدغه است حتی در ایمن ترین شرایط.
از این نکته میتوان فهمید که ترس عین بی ایمانی است و منشاء باطنی ارتکاب به هر گناهی میباشد . به همین دلیل آدمهای ترسو مجبورند در زندگی خود مستمراً بواسطة ثروت اندوزی و قدرت اندوزی و لشگر آفرینی و نهايتا بواسطه بیمهها از بیم خود بکاهند هر چند که همه این عوامل بیرونی کاهنده ناامنی موجب افزایش هراس قلبی میشود که جنونها و جنایتها و خشم ها و سکتههای مغزی و قلبی از نشانههای این هراس هستند و نهایتا به مصرف مسکن ها منجر میشود.
ترس گناه نیست بلکه گناه آفرین است پس ترس را باید ام الذنوب نامید همانطور که دروغ را امّ الفساد. و اصلاً بعنوان زاينده مفاسد خود حاصل ترس است ترس از فقر و بیکسی و بی آبرویی و مرگ و نابودی.
و میدانیم که منشا همه ترسها، ترس از نابود شدن است. بنابراین ایمان به حیات بعد از مرگ تنها داروی ترس است .ترس بزرگترین بیماری دل انسان است و علاجی جز ایمان ندارد و برای فائق آمدن بر این مرض عظیم کافی است که در حد توان دست از اعمال نادرست برداریم زیرا خداوند می فرماید که هیچ دلی بی اذن او ایمان نمی آورد و دلی که اذن ایمان ندارد به دلیل تبهکاری صاحبش میباشد. پس برای شجاع شدن باید نیکو کار شد.
(بزرگترین گناه چگونه میتوان دلیر شد؟)
على علیه السلام ترس را بزرگترین گناه نامیده است .ولی بنظر ما ترس علت العلل گناه و ذات همه گناهان است و نه نوعی از گناه از آدم بزدلی پرسیدند: چرا اینقدر میترسی کمی دلیر باش. در پاسخ گفت: ترس که در جیبم نیست که آن را بیرون بیاندازم بلکه در دل من است و متاسفانه دستم به دلم نمیرسد .
براستی وقتی که از آدم ترسو سخن می گوییم از دلی ترسو سخن میگوییم. و اما دل ترسو همان دل غير مؤمن است چرا که ایمان به معنای احساس امنیت است و دلی که ایمان ندارد همواره در ترس و دغدغه است حتی در ایمن ترین شرایط.
از این نکته میتوان فهمید که ترس عین بی ایمانی است و منشاء باطنی ارتکاب به هر گناهی میباشد . به همین دلیل آدمهای ترسو مجبورند در زندگی خود مستمراً بواسطة ثروت اندوزی و قدرت اندوزی و لشگر آفرینی و نهايتا بواسطه بیمهها از بیم خود بکاهند هر چند که همه این عوامل بیرونی کاهنده ناامنی موجب افزایش هراس قلبی میشود که جنونها و جنایتها و خشم ها و سکتههای مغزی و قلبی از نشانههای این هراس هستند و نهایتا به مصرف مسکن ها منجر میشود.
ترس گناه نیست بلکه گناه آفرین است پس ترس را باید ام الذنوب نامید همانطور که دروغ را امّ الفساد. و اصلاً بعنوان زاينده مفاسد خود حاصل ترس است ترس از فقر و بیکسی و بی آبرویی و مرگ و نابودی.
و میدانیم که منشا همه ترسها، ترس از نابود شدن است. بنابراین ایمان به حیات بعد از مرگ تنها داروی ترس است .ترس بزرگترین بیماری دل انسان است و علاجی جز ایمان ندارد و برای فائق آمدن بر این مرض عظیم کافی است که در حد توان دست از اعمال نادرست برداریم زیرا خداوند می فرماید که هیچ دلی بی اذن او ایمان نمی آورد و دلی که اذن ایمان ندارد به دلیل تبهکاری صاحبش میباشد. پس برای شجاع شدن باید نیکو کار شد.
۶۷۴
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.