روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت به تلخی گریست
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو وعشق تو نیستم
در دامن سکوت به تلخی گریست
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو وعشق تو نیستم
۱.۲k
۱۵ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.