bad girl p: 115
سمتم میومد گف
«اینارو فعلا ول کن بیا ی کاره دیگه بکنیم» اومد وایساد کنار دستشو گذاش رو صندلی
هانا: چه کاری مثلا
کوک: مسابقه نقاشی بدیم
هانا: تا حالا هزار بار مسابقه دادیم چن بارم باختی
کوک: اشکال نداره بیا مسابقه بدیم
با سر به طرح لباس جلو دستم اشاره کردم
هانا: هنوز اینو کامل نکرم
کوک: کاملش میکنی فعلا بیا مسابقه بدیم
هانا: باشه
دفترشو با مداد برداش رف نشست رو مبل جلو میز دفتروگذاش رو میز جلوش
کوک: فرقی نداره چی بکشیم؟
ی صفحه جدید باز کردم
هانا:ن هرچی ویخوای بکش
کوک: میخوام جذابترین موجودع دنیا رو بکشم
هانا: شروع کنیم
مدادو از رو میز برداشتم تا خواستم یکم از قهوع که رو میز بود بخورم کوک به سریع ترین حالت ممکن برداشتش
یکم ازش خورد دوباره گذاشتش همون جایی کع بود جلو دستم و مشغول کسیدن طرحش شد
کوک:الان اگه میخوای بخوری بخور ازش
هم خسته بودم هم خوابم میومد ولی مگه میشه به این بانیه کیوت نه گف بود
قهوه سرد شده بود برااینکه یکم حالم بیاد سرجاش همشو خوردم منم دیگه شروع کردم
بعد2ساعت بلاخره تموم شد
تکیه دادم به صندلی و چشامو بستم
هانا: اه ماله من تمومه
کوک: ی لحظه وایسا ماله مم اخرشه
کوک: تمومههه
هانا: جدی؟ ببینم
تکیه مو از صندلی گرفتم دستامو بعنوان تکیه گاهم رو میز گذاشتم
کوک: اول ماله تورو ببینم بعد
هانا: اول تو نشون بده
کوک: آیش لجباز
نقاشیشو گرف بالا جوری که کامل بهش دید داشتم مث همیشش خیلی خوب کشیده بودتش واقعا بهترین نقاشیارو میکشع عوضی
هانا: اینو من یجا دیدم اشناعه برام
دستمو به حالت متفکرانه ای زیر چونم گذاشتم
کوک: نگو نمیدونی کیه
هانا: بابا اشنا میزنه فقط نمیدونم کیه
کوک با دست زد تو پیشونی خودش
کوک: بنظرت از نظرم جذابترین موجود دنیا چیه
هانا: هر چیز دیگه ای بپرسی جواب میدم ولی اینو نمیدونم بخدا حتی رو لباشم خونه رو صورتشم
کوک:(😐)
هانا: دختره
کوک: خوبه حداقل اینو فهمیدی
هانا: ببینم این کیه که بنظرت جذابترینه و ی دختره (🤨)
کوک: میگم خنگی نگو نه
هانا: خودتی
کوک: تو منو خنگ کردی
هانا: برعکس تو منو خنگ کردی ثگرنه من خیلی باهوش بودم الانم هستم ولی الان نصفه مغزمو تو به باد دادی
کوک: نیمرخ خودتو نمیشناسی؟
هانا: تاحالا بهش توجه نکردم چطور
سری از تاسف تکون داد که دلیلشو نفهمیدم
کوک: احمق این خودتی
هانا: جدی؟ نمیدونستم نیمرخم اینقد جذابه
کوک:ببینم ماله تورو
نقاشیمو گرفتم بالا که ببینتش
کوک: وووا چقد باحاله این
هانا: ترکیب چهره تو و سوکونا یبار با گوجو ترکیب کردم صورتتو خیلی جذاب شد لعنتی
کوک: من هم جوره جذابم ولی اینجوری دیگه درصدش میره بالاتر
هانا: من بردمممم
کوک: آیش لعنت یچیزی ازت میخواستم
هانا: چی مثلا؟
کوک: ولش ولی بار قبلی من بردم(😛)
هانا: ولی الان من بردم
کوک: بار بعدی منم چهره تو با ی قاتله روانی ترکیب میکنم
هانا: اونوقت باید چهره خودمو با خودم ترکیب کنی
کوک: ی خون اشام
هانا: اومم خوبه
کوک: راستی فردا با شرکت جی ام اس قرارداد داریم
هانا: اخه الان داری میگی
کوک: یادم رف فعلا بیا بریم بخوابیم
هانا: تو برو من اینارو جمع کنم بعد میام
کوک: زود بیا خوابم میاد
هانا: باشع
«اینارو فعلا ول کن بیا ی کاره دیگه بکنیم» اومد وایساد کنار دستشو گذاش رو صندلی
هانا: چه کاری مثلا
کوک: مسابقه نقاشی بدیم
هانا: تا حالا هزار بار مسابقه دادیم چن بارم باختی
کوک: اشکال نداره بیا مسابقه بدیم
با سر به طرح لباس جلو دستم اشاره کردم
هانا: هنوز اینو کامل نکرم
کوک: کاملش میکنی فعلا بیا مسابقه بدیم
هانا: باشه
دفترشو با مداد برداش رف نشست رو مبل جلو میز دفتروگذاش رو میز جلوش
کوک: فرقی نداره چی بکشیم؟
ی صفحه جدید باز کردم
هانا:ن هرچی ویخوای بکش
کوک: میخوام جذابترین موجودع دنیا رو بکشم
هانا: شروع کنیم
مدادو از رو میز برداشتم تا خواستم یکم از قهوع که رو میز بود بخورم کوک به سریع ترین حالت ممکن برداشتش
یکم ازش خورد دوباره گذاشتش همون جایی کع بود جلو دستم و مشغول کسیدن طرحش شد
کوک:الان اگه میخوای بخوری بخور ازش
هم خسته بودم هم خوابم میومد ولی مگه میشه به این بانیه کیوت نه گف بود
قهوه سرد شده بود برااینکه یکم حالم بیاد سرجاش همشو خوردم منم دیگه شروع کردم
بعد2ساعت بلاخره تموم شد
تکیه دادم به صندلی و چشامو بستم
هانا: اه ماله من تمومه
کوک: ی لحظه وایسا ماله مم اخرشه
کوک: تمومههه
هانا: جدی؟ ببینم
تکیه مو از صندلی گرفتم دستامو بعنوان تکیه گاهم رو میز گذاشتم
کوک: اول ماله تورو ببینم بعد
هانا: اول تو نشون بده
کوک: آیش لجباز
نقاشیشو گرف بالا جوری که کامل بهش دید داشتم مث همیشش خیلی خوب کشیده بودتش واقعا بهترین نقاشیارو میکشع عوضی
هانا: اینو من یجا دیدم اشناعه برام
دستمو به حالت متفکرانه ای زیر چونم گذاشتم
کوک: نگو نمیدونی کیه
هانا: بابا اشنا میزنه فقط نمیدونم کیه
کوک با دست زد تو پیشونی خودش
کوک: بنظرت از نظرم جذابترین موجود دنیا چیه
هانا: هر چیز دیگه ای بپرسی جواب میدم ولی اینو نمیدونم بخدا حتی رو لباشم خونه رو صورتشم
کوک:(😐)
هانا: دختره
کوک: خوبه حداقل اینو فهمیدی
هانا: ببینم این کیه که بنظرت جذابترینه و ی دختره (🤨)
کوک: میگم خنگی نگو نه
هانا: خودتی
کوک: تو منو خنگ کردی
هانا: برعکس تو منو خنگ کردی ثگرنه من خیلی باهوش بودم الانم هستم ولی الان نصفه مغزمو تو به باد دادی
کوک: نیمرخ خودتو نمیشناسی؟
هانا: تاحالا بهش توجه نکردم چطور
سری از تاسف تکون داد که دلیلشو نفهمیدم
کوک: احمق این خودتی
هانا: جدی؟ نمیدونستم نیمرخم اینقد جذابه
کوک:ببینم ماله تورو
نقاشیمو گرفتم بالا که ببینتش
کوک: وووا چقد باحاله این
هانا: ترکیب چهره تو و سوکونا یبار با گوجو ترکیب کردم صورتتو خیلی جذاب شد لعنتی
کوک: من هم جوره جذابم ولی اینجوری دیگه درصدش میره بالاتر
هانا: من بردمممم
کوک: آیش لعنت یچیزی ازت میخواستم
هانا: چی مثلا؟
کوک: ولش ولی بار قبلی من بردم(😛)
هانا: ولی الان من بردم
کوک: بار بعدی منم چهره تو با ی قاتله روانی ترکیب میکنم
هانا: اونوقت باید چهره خودمو با خودم ترکیب کنی
کوک: ی خون اشام
هانا: اومم خوبه
کوک: راستی فردا با شرکت جی ام اس قرارداد داریم
هانا: اخه الان داری میگی
کوک: یادم رف فعلا بیا بریم بخوابیم
هانا: تو برو من اینارو جمع کنم بعد میام
کوک: زود بیا خوابم میاد
هانا: باشع
۲.۷k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.