(یوری)
(یوری)
نمیدونم توهم بود با چی
ولی نگاهای جونگکوک و هس میکردم و اینکه حتی بعضی وقتا کلاففف میشد
واقعا اگه این چند وقت رفتاراشو ندیده بودم فک میکردم عاشق ماشقه
فیلیکس: ششیفتت تموم شد چرا نمیری
یوری: چی؟ وای یادم رف
فیلیکس: پاشو پاشو دختر جون
ازش خداحاعظی کردمو خارج شدم که بدون تردید جونگکوکم خارج شد و سوار ماشینش شد
یا خدا قلبم
ارو م تر گاز بده
رفتم خونه یکمم حرف سه جین
به سراغ خواب رفتم
صبح بیدار شدم و بر عکس دیروز ی ست مشکی جذاب پوشیدم ای حوووننن
موهامو برا اولین بار ب دست سه جین سپردم که موهامو شلاغی بالا بست و فرای خوشگ و بلند مشت کمرم بود
وای عالیییی
با ی ریمل و برق لب کارو تموم کرد
سه جینن: جیغغغ دختر عالی شدی
یوری:🤣🤣🤣
بد از گذشت دو شغل ب اخری رسیدم
وارد شدم که خلوت بود چون خیلی زود امده بودم
همون لحظه جونگکوو وارد شد ولی هنوز راتد دوم بار باز نبود ولی ممنون ورودم نبودمرو همون کاناپه لش کرد سوشرتی که پوشیده بود با من ست بود پرااااممممم
خوب این سوشرت از اولشم ب جنس نبود پسرا هم میپوشیدنش
(جونگکوک)
از صبح کلافه بودم
اینکه از یوری دورم و
نزدیک بودنمم جییزی نبود
فقط نگاهش میکردم
ب موهای فر و بلندش
ب خنده هایی از تح دلش
ب رفتارایی دخترونه ایی که بر عکس دخارایی که دیدم اصلا امدی نبود
و ل/ب/ا/ی سرخش...
چون متوجه شیفتش سده بودم از ساعت ۶ جلودر بار منتظر بودم که زود ساعت ۸ بشه و بیاد ولی ۷ نشده امدش عین جو گیرا وارد شدم
نمیدونم توهم بود با چی
ولی نگاهای جونگکوک و هس میکردم و اینکه حتی بعضی وقتا کلاففف میشد
واقعا اگه این چند وقت رفتاراشو ندیده بودم فک میکردم عاشق ماشقه
فیلیکس: ششیفتت تموم شد چرا نمیری
یوری: چی؟ وای یادم رف
فیلیکس: پاشو پاشو دختر جون
ازش خداحاعظی کردمو خارج شدم که بدون تردید جونگکوکم خارج شد و سوار ماشینش شد
یا خدا قلبم
ارو م تر گاز بده
رفتم خونه یکمم حرف سه جین
به سراغ خواب رفتم
صبح بیدار شدم و بر عکس دیروز ی ست مشکی جذاب پوشیدم ای حوووننن
موهامو برا اولین بار ب دست سه جین سپردم که موهامو شلاغی بالا بست و فرای خوشگ و بلند مشت کمرم بود
وای عالیییی
با ی ریمل و برق لب کارو تموم کرد
سه جینن: جیغغغ دختر عالی شدی
یوری:🤣🤣🤣
بد از گذشت دو شغل ب اخری رسیدم
وارد شدم که خلوت بود چون خیلی زود امده بودم
همون لحظه جونگکوو وارد شد ولی هنوز راتد دوم بار باز نبود ولی ممنون ورودم نبودمرو همون کاناپه لش کرد سوشرتی که پوشیده بود با من ست بود پرااااممممم
خوب این سوشرت از اولشم ب جنس نبود پسرا هم میپوشیدنش
(جونگکوک)
از صبح کلافه بودم
اینکه از یوری دورم و
نزدیک بودنمم جییزی نبود
فقط نگاهش میکردم
ب موهای فر و بلندش
ب خنده هایی از تح دلش
ب رفتارایی دخترونه ایی که بر عکس دخارایی که دیدم اصلا امدی نبود
و ل/ب/ا/ی سرخش...
چون متوجه شیفتش سده بودم از ساعت ۶ جلودر بار منتظر بودم که زود ساعت ۸ بشه و بیاد ولی ۷ نشده امدش عین جو گیرا وارد شدم
۴.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.