part ⁴⁴
part ⁴⁴
قرار در شرکت 🖇️
سونا:باشه بابا چته
ویو لونا
بعد از اینکه سونا نشست روی صندلی موهاشو با دو تا گیره به عقب فرستادم و کرم مورد نظرمو از روی میز برداشتم........
•پرش زمانی به یک ساعت بعد•
لونا:خوب...نظرت چیه
سونا:خوبه ولی خیلی...
لونا:سونا خواهشاً ببند در گاله رو این همه زحمت کشیدم
سونا:مگه من مجبورت کردم
لونا:خفه شو.....بیا این لباس رو بگیر برو بپوش کمتر زر بزن (عکس لباس سونا اسلاید اول)
سونا:ایششش
لونا:منم میرم آماده شم
ویو لونا
بعد از اینکه لباس سونا رو بهش دادم از اتاقش خارج شدمو به سمت اتاقم پا تند کردم تا سریع تر برسم ......وارد اتاق شدم و گوشیم رو از روی میز برداشتم شماره ی جونگ کوک و گرفتم در حالی که موهامو شونه میکردم و خودمو توی آینه نگاه میکردم...با صدای جونگ کوک به خودم اومدم
کوک:الو
لونا:سلام
کوک:سلام بیب ....خوبی؟
لونا:اوم کجایی
کوک:الان هتل ایم دیگه (همونجایی که ته میخواد از سونا خواستگاری کنه)
لونا:همه ی مهمونا اومدن
کوک:تقریبا.....هنوز بعضی ها نیومدن
لونا:یونا و جیمین هستن
کوک:اره
لونا:تهیونگ چطوره
کوک:اینجاست داره از استرس میمیره (خنده)
لونا:الان سونا آماده است ما تقریبا نیم ساعت دیگه اونجاییم شایدم یک ساعت طول کشید
کوک:باشه
بعد از صحبت با کوک رفتم روی صندلی میز آرایشم نشستم با تِلی که مخصوص آرایش موهام به عقب فرستادم تا روی صورتم نباشه
بعد از انجام یک آرایش ملایم از روی صندلی بلند شدمو تل آرایش رو از روی سرم در آوردم و بعد پایین موهام رو حالت دادم و لباسم رو از کمد در آوردم (عکس لباس لونا اسلاید دو)سر رنگ لباس با کوک خیلی بحث کردم کوک میگفت کرم بگیریم ولی من به مشکی گیر داده بودم آخرشم مشکی رو خریدیم میخواستم بپوشمش که در اتاقم باز شد
سونا:هنوز آماده نشدی
لونا:نه الان میام پایین
سونا:باشه
°رفت°
بعد از اینکه لباسم رو پوشیدم کفش های مشکیم رو از توی کمد در آوردم و پوشیدم بعد به سمت کشو میزم رفتم و گردنبندی که کوک واسم خریده بود رو انداختم بعد از اینکه استایلم رو چک کردم و از خوب بودنش مطمئن شدم به سمت در رفتم و از اتاقم خارج شدم سریع از پله ها پایین رفتم دیدم سونا روی مبل نشسته و با گوشیش ور میره
لونا:بریم دیر شد
سونا:خیلی خوب
به سمت در رفتیم و در باز کردم و به سمت ماشینم حرکت کردیم و سوار ماشین شدیم بعد از نیم ساعت رسیدیم سعی کردم نفس عمیق بکشم و خونسردیم رو حفظ کنم سونا از ماشین پیاده شد و با اشاره بهم گفت نمیای منم لب زدم تا متوجه حرفام بشه بهش گفتم الان میام گوشیم رو برداشتم دنبال شماره ی تهیونگ گشتم...... بعد چند بوق جواب داد
تهیونگ :الو
اسکی ممنوع ❌
قرار در شرکت 🖇️
سونا:باشه بابا چته
ویو لونا
بعد از اینکه سونا نشست روی صندلی موهاشو با دو تا گیره به عقب فرستادم و کرم مورد نظرمو از روی میز برداشتم........
•پرش زمانی به یک ساعت بعد•
لونا:خوب...نظرت چیه
سونا:خوبه ولی خیلی...
لونا:سونا خواهشاً ببند در گاله رو این همه زحمت کشیدم
سونا:مگه من مجبورت کردم
لونا:خفه شو.....بیا این لباس رو بگیر برو بپوش کمتر زر بزن (عکس لباس سونا اسلاید اول)
سونا:ایششش
لونا:منم میرم آماده شم
ویو لونا
بعد از اینکه لباس سونا رو بهش دادم از اتاقش خارج شدمو به سمت اتاقم پا تند کردم تا سریع تر برسم ......وارد اتاق شدم و گوشیم رو از روی میز برداشتم شماره ی جونگ کوک و گرفتم در حالی که موهامو شونه میکردم و خودمو توی آینه نگاه میکردم...با صدای جونگ کوک به خودم اومدم
کوک:الو
لونا:سلام
کوک:سلام بیب ....خوبی؟
لونا:اوم کجایی
کوک:الان هتل ایم دیگه (همونجایی که ته میخواد از سونا خواستگاری کنه)
لونا:همه ی مهمونا اومدن
کوک:تقریبا.....هنوز بعضی ها نیومدن
لونا:یونا و جیمین هستن
کوک:اره
لونا:تهیونگ چطوره
کوک:اینجاست داره از استرس میمیره (خنده)
لونا:الان سونا آماده است ما تقریبا نیم ساعت دیگه اونجاییم شایدم یک ساعت طول کشید
کوک:باشه
بعد از صحبت با کوک رفتم روی صندلی میز آرایشم نشستم با تِلی که مخصوص آرایش موهام به عقب فرستادم تا روی صورتم نباشه
بعد از انجام یک آرایش ملایم از روی صندلی بلند شدمو تل آرایش رو از روی سرم در آوردم و بعد پایین موهام رو حالت دادم و لباسم رو از کمد در آوردم (عکس لباس لونا اسلاید دو)سر رنگ لباس با کوک خیلی بحث کردم کوک میگفت کرم بگیریم ولی من به مشکی گیر داده بودم آخرشم مشکی رو خریدیم میخواستم بپوشمش که در اتاقم باز شد
سونا:هنوز آماده نشدی
لونا:نه الان میام پایین
سونا:باشه
°رفت°
بعد از اینکه لباسم رو پوشیدم کفش های مشکیم رو از توی کمد در آوردم و پوشیدم بعد به سمت کشو میزم رفتم و گردنبندی که کوک واسم خریده بود رو انداختم بعد از اینکه استایلم رو چک کردم و از خوب بودنش مطمئن شدم به سمت در رفتم و از اتاقم خارج شدم سریع از پله ها پایین رفتم دیدم سونا روی مبل نشسته و با گوشیش ور میره
لونا:بریم دیر شد
سونا:خیلی خوب
به سمت در رفتیم و در باز کردم و به سمت ماشینم حرکت کردیم و سوار ماشین شدیم بعد از نیم ساعت رسیدیم سعی کردم نفس عمیق بکشم و خونسردیم رو حفظ کنم سونا از ماشین پیاده شد و با اشاره بهم گفت نمیای منم لب زدم تا متوجه حرفام بشه بهش گفتم الان میام گوشیم رو برداشتم دنبال شماره ی تهیونگ گشتم...... بعد چند بوق جواب داد
تهیونگ :الو
اسکی ممنوع ❌
۳.۷k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.