یه تیکه از فصل دوم^^قولشو داده بودم که میزارممم
«من اشتباه کردم؟»"did i make a mistake"
____________________________________
«الستور»
قدم های سریع محکم و سردی برمیداشتم.
نمیدونستم دارم چیکار میکنم فقط میخوام از این هتل گور به گوری برم بیرون.
همشون داد میزنن.
ری*م دهن همشون.
به در خروجی هتل خیلی نزدیک میشم.
دستمو دراز میکنم که بزارمش رو دستگیره و درو باز کنم.
یهو آنجل میپره جلوم.
آنجل- جایی میرید؟!
یه سیلی محکم بهش میزنم.
- دهنتو ببند.
دستشو میزاره سمت چپ صورتش «جایی که الستور زده بودش»
آنجل- چطور جرعت...
نزاشتم ادامه حرفشو بزنه.
پامو محکم میزنم به پاش طوری که از شدت درد ممکنه بیفته.
دستشو محکم میگیرم و پرتش میدم اون سمت.
ممکنه به دیوار بخوره ولی به درک.
« آنجل میخوره به دیوار»
همه نگام میکنن.
لوسیفر ، چارلی ، وگی ، نیفتی ، هاسک.
انگاری خشکشون زده.
آنجل پا میشه.
با حالت کاملا عصبانی*
آنجل- خیل خب خودت خواستی!
- اینطوریه؟ بچرخ تا بچرخیم.
حالت دفاعی میگیرم.
میدوعه سمتم با یه نیزه.
تا بهم نزدیک میشه نیزه رو میگیرم و آنجلم ولش میکنه.
آنجل دوباره بهم حمله میکنه.
دستشو محکم میگیرم و فشار میدم.
- همینه دیگه ، هار شدید.
آنجل: اخخ..
- هه.
دوباره میزنم به پاش و میفته.
- تلاش خوبی بود،بازنده!
میرم بیرون.
تا درو میبندم وقتی رفتم بیرون هاسک میخوره به در.
انگاری میخواست پارم کنه ولی دیره.
هه هه.
وقت انتقامه الستور.
«نیشخند»
اوضاع همینطوری نمیمونه.
متاسفم ولی اونی که از میدون میره بیرون من نیستم.
چند دقیقه بعد*
تقریبا از هتل دور شدم.
وای خدا از این فاصله میتونم صداشونو بشنوم که فحشم میدن.
اخی اخی.
کم آوردن.
کلا من هرچی بدبختی کشیدم واسه اینا بدتر سوارم شدن.
خب حداقل تجربه شد.
تجربه شد که نباید « آدم خوبی بود »
________________________________
خب خب خب پایان.
کوتاه بود چون این فقط به اندازه یه سکانس کوتاهه مثلا.
ولی پارت هفتو میزارم بزودی 👍🏻
نظر یادتون نره عسلاممم.
____________________________________
«الستور»
قدم های سریع محکم و سردی برمیداشتم.
نمیدونستم دارم چیکار میکنم فقط میخوام از این هتل گور به گوری برم بیرون.
همشون داد میزنن.
ری*م دهن همشون.
به در خروجی هتل خیلی نزدیک میشم.
دستمو دراز میکنم که بزارمش رو دستگیره و درو باز کنم.
یهو آنجل میپره جلوم.
آنجل- جایی میرید؟!
یه سیلی محکم بهش میزنم.
- دهنتو ببند.
دستشو میزاره سمت چپ صورتش «جایی که الستور زده بودش»
آنجل- چطور جرعت...
نزاشتم ادامه حرفشو بزنه.
پامو محکم میزنم به پاش طوری که از شدت درد ممکنه بیفته.
دستشو محکم میگیرم و پرتش میدم اون سمت.
ممکنه به دیوار بخوره ولی به درک.
« آنجل میخوره به دیوار»
همه نگام میکنن.
لوسیفر ، چارلی ، وگی ، نیفتی ، هاسک.
انگاری خشکشون زده.
آنجل پا میشه.
با حالت کاملا عصبانی*
آنجل- خیل خب خودت خواستی!
- اینطوریه؟ بچرخ تا بچرخیم.
حالت دفاعی میگیرم.
میدوعه سمتم با یه نیزه.
تا بهم نزدیک میشه نیزه رو میگیرم و آنجلم ولش میکنه.
آنجل دوباره بهم حمله میکنه.
دستشو محکم میگیرم و فشار میدم.
- همینه دیگه ، هار شدید.
آنجل: اخخ..
- هه.
دوباره میزنم به پاش و میفته.
- تلاش خوبی بود،بازنده!
میرم بیرون.
تا درو میبندم وقتی رفتم بیرون هاسک میخوره به در.
انگاری میخواست پارم کنه ولی دیره.
هه هه.
وقت انتقامه الستور.
«نیشخند»
اوضاع همینطوری نمیمونه.
متاسفم ولی اونی که از میدون میره بیرون من نیستم.
چند دقیقه بعد*
تقریبا از هتل دور شدم.
وای خدا از این فاصله میتونم صداشونو بشنوم که فحشم میدن.
اخی اخی.
کم آوردن.
کلا من هرچی بدبختی کشیدم واسه اینا بدتر سوارم شدن.
خب حداقل تجربه شد.
تجربه شد که نباید « آدم خوبی بود »
________________________________
خب خب خب پایان.
کوتاه بود چون این فقط به اندازه یه سکانس کوتاهه مثلا.
ولی پارت هفتو میزارم بزودی 👍🏻
نظر یادتون نره عسلاممم.
۴.۶k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.