وقتی با دوست پسرت دعوات میشه p1
تو خونه بودی و داشتی با بافتنی ها خودتو سرگرم میکردی که صدای کلید در امد
علیرضا:عشقم سلام
ا/ت:سلام قربونت برم
علیرضا:گشنمه ناهار داریم
ا/ت:معلومه برات مرغ درست کردم
نشستیم مرغ خوردیم که علیرضا یه حرفی کشید وسط
علیرضا:راستی ساعت 8 شب ایونت یوتیوبر ها قرار بیان میای
ا/ت:به عنوان؟
علرضا:دوستد خترم
ا/ت:باش پس من میرم اماده شم
رفتم یه ارایش توت فرنگی کردم و یه پیراهن بلند حالت پوشیدم و اماده شدم و علیرضا یه کت وشلوار خوب پوشیده بود و خوشگل کرده بود
ا/ت:زیاد خوشگل کردی
علیرضا:عشقم گیر نده
ا/ت:هوففففففففففففففف بریمممممم
سوار ماشین شدیم رفتیم سمت ایونت رسیدم و پیاده شدیم و همه رو دیدم فرشاد ارمان اریا پارساو..............
فرشاد:سلام بچه ها
ایناز:سلامم
ا/ت:سلام ایناز چه طوری
علیرضا:سلام اقا فرشاد
با همه سلام احوال پرسی کردیم و کم کم از هم جدا شدیم که یک دیقه علیرضا گم کردم و پیداش نکردم
و دیدم یه دختر رو داره بغل رو بوسی میکنه و همین جوری بغل دختره بود که منو دید
سریع از اونجا فرار کردم و رفتم سمت خونه
فردا هم این پارت بعدیش رو میزارم هم رمانو
علیرضا:عشقم سلام
ا/ت:سلام قربونت برم
علیرضا:گشنمه ناهار داریم
ا/ت:معلومه برات مرغ درست کردم
نشستیم مرغ خوردیم که علیرضا یه حرفی کشید وسط
علیرضا:راستی ساعت 8 شب ایونت یوتیوبر ها قرار بیان میای
ا/ت:به عنوان؟
علرضا:دوستد خترم
ا/ت:باش پس من میرم اماده شم
رفتم یه ارایش توت فرنگی کردم و یه پیراهن بلند حالت پوشیدم و اماده شدم و علیرضا یه کت وشلوار خوب پوشیده بود و خوشگل کرده بود
ا/ت:زیاد خوشگل کردی
علیرضا:عشقم گیر نده
ا/ت:هوففففففففففففففف بریمممممم
سوار ماشین شدیم رفتیم سمت ایونت رسیدم و پیاده شدیم و همه رو دیدم فرشاد ارمان اریا پارساو..............
فرشاد:سلام بچه ها
ایناز:سلامم
ا/ت:سلام ایناز چه طوری
علیرضا:سلام اقا فرشاد
با همه سلام احوال پرسی کردیم و کم کم از هم جدا شدیم که یک دیقه علیرضا گم کردم و پیداش نکردم
و دیدم یه دختر رو داره بغل رو بوسی میکنه و همین جوری بغل دختره بود که منو دید
سریع از اونجا فرار کردم و رفتم سمت خونه
فردا هم این پارت بعدیش رو میزارم هم رمانو
۳.۸k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.