سایه سیاه (F2) pt³⁷
دایانا ؛ با حس درد خیلی زیادی توی پهلوم چشمامو باز کردم خیلی گیج بودم بعد از چند دقیقه هوشیار تر شدم سرمو بالا اوردم دیدم دست یه نفر تو دستمه سرشو گذاشته بود رو تختو و خوابیده بود اینقدر درد داشتم که نمیتونستم کاری کنم یکم دستشو فشار دادم که از خواب بیدار شد دیدم جیهوپه تعجب کردم
جیهوپ؛ با حس اینکه یکی داره دستمو فشار میده از خواب بیدار شدم دیدم دایانا بهوش اومده بلند شدم داشت با تعجب نگاه میکرد چشمام پر اشک شد
دایانا : جیهوپ تو اینجا چیکارمیکنی ( اروم )
جیهوپ : اومدم ازت مراقبت کنم
حالت خوبه ؟
دایانا : خوبم ، ولی..... اههه
جیهوپ : درد داری ؟
دایانا : اوم خیلی
جیهوپ : الان میام
رفتم پرستارو صدا کردم تا بهش یه مسکن بزنن و وضعیتشو چک کن که هامین اومد
جیهوپ : بهوش اومد میشه وضعیتشو چک
سانگ: اره معلومه الان میام
جیهوپ ؛ همراه هامین رفتیم اتاق دایانا
سانگ: خیله خب اگه درد داشت بهم بگو باشه
دایانا : اوهوم
سانگ؛ لباسشو بالازدم تا جای بخیشو چک کنم پانسمانشو باز کردم دیدم وضعیت زخمش خوبه ولی هنوز تازه بود
دایانا ؛ وقتی دکتر داشت زخممو معاینه میکرد خیلی درد داشتم جیهوپ اومد کنارم دستمو گرفت اروم تر شدم
سانگ: خب خداروشکر وضعیت زخمت خوبه ولی نباید خیلی حرکت کنی باید استراحت کنی مواظب زخمت باشی
دایانا : ممنونم ، کی مرخص میشم ؟
سانگ : فعلا باید تحت نظر باشی احتمالا یه هفته بعد
دایانا : چییی..... اهههههه
جیهوپ : دایانا اروم باش ، خوبی ؟
دایانا : اره ولی من نمیتونم یه هفته اینجا بمونم
جیهوپ : نمیشه کاریش کرد تو اسیب دیدی نیاز به مراقبت داری
جیهوپ ؛ دکتر رفت و منم زنگ زدم به جیمین
جیمین : الو جانم جیهوپ
جیهوپ : یه خبر خوب دایانا بهوش اومده
جیمین : پیشش باش منم دارم میام
جیهوپ : باشه منتظرم
جیمین ویو ؛ سریع اماده شدم رفتم پایین به لیا(خدمتکار) گفتم به مامان بابام بگه دایانا بهوش اومده منم سریع رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم
جیهوپ ؛ رفتم کنارش نشستم
دایانا : چرا این همه راهو تا اینجا اومدی ؟
جیهوپ : چون نمیخواستم تنهات بزارم یادته اخرین بار که دیدمت بهت چی گفتم
دایانا : اره یادمه قول دادی همیشه مواظبمباشی
جیهوپ : اره درسته و از این به بعد اینکارو میکنم چون تو مواظب خودت نیستی
دایانا : ازت ممنونم
جیهوپ : یکم استراحت کن برمیگردم
رفتم بیرون که .....
لایککککمممم کن
جیهوپ؛ با حس اینکه یکی داره دستمو فشار میده از خواب بیدار شدم دیدم دایانا بهوش اومده بلند شدم داشت با تعجب نگاه میکرد چشمام پر اشک شد
دایانا : جیهوپ تو اینجا چیکارمیکنی ( اروم )
جیهوپ : اومدم ازت مراقبت کنم
حالت خوبه ؟
دایانا : خوبم ، ولی..... اههه
جیهوپ : درد داری ؟
دایانا : اوم خیلی
جیهوپ : الان میام
رفتم پرستارو صدا کردم تا بهش یه مسکن بزنن و وضعیتشو چک کن که هامین اومد
جیهوپ : بهوش اومد میشه وضعیتشو چک
سانگ: اره معلومه الان میام
جیهوپ ؛ همراه هامین رفتیم اتاق دایانا
سانگ: خیله خب اگه درد داشت بهم بگو باشه
دایانا : اوهوم
سانگ؛ لباسشو بالازدم تا جای بخیشو چک کنم پانسمانشو باز کردم دیدم وضعیت زخمش خوبه ولی هنوز تازه بود
دایانا ؛ وقتی دکتر داشت زخممو معاینه میکرد خیلی درد داشتم جیهوپ اومد کنارم دستمو گرفت اروم تر شدم
سانگ: خب خداروشکر وضعیت زخمت خوبه ولی نباید خیلی حرکت کنی باید استراحت کنی مواظب زخمت باشی
دایانا : ممنونم ، کی مرخص میشم ؟
سانگ : فعلا باید تحت نظر باشی احتمالا یه هفته بعد
دایانا : چییی..... اهههههه
جیهوپ : دایانا اروم باش ، خوبی ؟
دایانا : اره ولی من نمیتونم یه هفته اینجا بمونم
جیهوپ : نمیشه کاریش کرد تو اسیب دیدی نیاز به مراقبت داری
جیهوپ ؛ دکتر رفت و منم زنگ زدم به جیمین
جیمین : الو جانم جیهوپ
جیهوپ : یه خبر خوب دایانا بهوش اومده
جیمین : پیشش باش منم دارم میام
جیهوپ : باشه منتظرم
جیمین ویو ؛ سریع اماده شدم رفتم پایین به لیا(خدمتکار) گفتم به مامان بابام بگه دایانا بهوش اومده منم سریع رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم
جیهوپ ؛ رفتم کنارش نشستم
دایانا : چرا این همه راهو تا اینجا اومدی ؟
جیهوپ : چون نمیخواستم تنهات بزارم یادته اخرین بار که دیدمت بهت چی گفتم
دایانا : اره یادمه قول دادی همیشه مواظبمباشی
جیهوپ : اره درسته و از این به بعد اینکارو میکنم چون تو مواظب خودت نیستی
دایانا : ازت ممنونم
جیهوپ : یکم استراحت کن برمیگردم
رفتم بیرون که .....
لایککککمممم کن
۷۳.۵k
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.