ایدل بهشتی: پارت6
همه اینقدر خسته بودیم و مست سریع رفتیم خوابیدیم
. فردا. صبح:
وقتی از خواب پاشدم دیدم برام smsاومده بازش کردم از یه ناشناس بود
پیام: امروز ساعت 6 کافه ی....... میبینمت
نمیدونستم برم یا نرم اگر برم خطرناک بود ولی خیلی دوست داشتم بدونم کیه تازه من بادیگارد داشتم پس تصمیم گرفتم برم. از اتاق اومدم بیرون. داشتم میرفتم سمت اشپزخونه که نامجون بدو بدو اومد جلوم
نامجون: لیا بدبخت شدیم
لیا: چی شده؟
نامجون: دیروز اونجوری باهم توی کنسرت حرف زدیم و خندیدیم ارمی ها هیتر ها فکر میکنن ما دو تا تو رابطه ایم و کمپانی هم بفهمه بدختمون میکنه
همون لحظه جیمین اومد حرف هامون رو شنید از کنارمون رد شد وقتی داشت میرفت گفت
جیمین: شاید راست میگن
نامجون: منظورت چیه
جیمین: هیچی
ن:(رو به لیا) ولش کن حالا چیکار کنیم
لیا: باید بگیم اشتباه فکر میکنن بگی که چی گفتیم تازه باید با بقیه اعضا هم مشورت کنیم
ن: باشه بعدا بهشون میگم
ل: راستی من باید ساعت6 برم بیرون
ن: کجا میری
ل: میرم پیش دوستم
ن: باشه
رفتم اشپز خونه و صبحونه خوردم تا اون موقع بقیه اعضا هم بیدار شده بودن نامجون همه رو جمع کرده بود و قضیه رو بهشون گفته بود
شوگا: گندیه که خودتون زدید
ن: میدونم ولی میگی چیکار کنیم
ل: من کاری نکردم ار ام باهام حرف زد
ج. ک: ایم مهم نیست مهم اینه هر دوتون مقصرنین و باید گندتون رو جمع کنید
ته: بهترین راه اینه که به کمپانی بگید
ن: دیونه شدی به کمپانی بگیم میکشت...
گوشی نامجون زنگ خورد و کمپانی بود
ته: بزن رو اسپیکر
کمپانی: نامجون و لیااااااا این شایعه ها چیه شما دوتا چه غلطی کردیددددد
نامجون: امممم قربان ببخش....
کمپانی: ببخشیدددد اول اینکه خودتون باید این گند رو جمع کنید دوم اینکه هر دوتون 500هزار یورو جریمه میشید
ن: ولی..
ک: ولی نداره یه لایو میگیرید دوتایی این گند رو ماسمالی میکنید امروززززز
بوق بوق(قطع کرد)
نامجون محکم دستش رو کوبید به میز رفتم پیشش نشستم گفتم
ل: نامجون اروم باش امروز لایو میگیریم و یه فکری میکنیم ناراحت نباش
جین: جیمین حالت خوبه
جیمین: اره خوبم*با عصبانیت*
ساعت چهار بود من رفتم اتاقم تا اماده بشم جیمین هم ر لباس پوشید و رفت. اماده شدم که برم که همه اعضا باهم گفتم: کجا
ل: وای خدای من بیاید منو بخورید کجا میرم میرم پیش دوستم
جیهوپ: چرا ناراحت میشی
ل: ناراحت نشدم باشه دیگه من رفتم خدافظ
همه: خدافظ
رفتم توی کافه و با کسی رو به رو شدم که همونجا خشکم زد اون..... بود
متاسفم باید تو خماری بمونید
پارت بعد بعد از 10لایک
تا 10لایک کامل نشه دیگه پارت نمیزارم
. فردا. صبح:
وقتی از خواب پاشدم دیدم برام smsاومده بازش کردم از یه ناشناس بود
پیام: امروز ساعت 6 کافه ی....... میبینمت
نمیدونستم برم یا نرم اگر برم خطرناک بود ولی خیلی دوست داشتم بدونم کیه تازه من بادیگارد داشتم پس تصمیم گرفتم برم. از اتاق اومدم بیرون. داشتم میرفتم سمت اشپزخونه که نامجون بدو بدو اومد جلوم
نامجون: لیا بدبخت شدیم
لیا: چی شده؟
نامجون: دیروز اونجوری باهم توی کنسرت حرف زدیم و خندیدیم ارمی ها هیتر ها فکر میکنن ما دو تا تو رابطه ایم و کمپانی هم بفهمه بدختمون میکنه
همون لحظه جیمین اومد حرف هامون رو شنید از کنارمون رد شد وقتی داشت میرفت گفت
جیمین: شاید راست میگن
نامجون: منظورت چیه
جیمین: هیچی
ن:(رو به لیا) ولش کن حالا چیکار کنیم
لیا: باید بگیم اشتباه فکر میکنن بگی که چی گفتیم تازه باید با بقیه اعضا هم مشورت کنیم
ن: باشه بعدا بهشون میگم
ل: راستی من باید ساعت6 برم بیرون
ن: کجا میری
ل: میرم پیش دوستم
ن: باشه
رفتم اشپز خونه و صبحونه خوردم تا اون موقع بقیه اعضا هم بیدار شده بودن نامجون همه رو جمع کرده بود و قضیه رو بهشون گفته بود
شوگا: گندیه که خودتون زدید
ن: میدونم ولی میگی چیکار کنیم
ل: من کاری نکردم ار ام باهام حرف زد
ج. ک: ایم مهم نیست مهم اینه هر دوتون مقصرنین و باید گندتون رو جمع کنید
ته: بهترین راه اینه که به کمپانی بگید
ن: دیونه شدی به کمپانی بگیم میکشت...
گوشی نامجون زنگ خورد و کمپانی بود
ته: بزن رو اسپیکر
کمپانی: نامجون و لیااااااا این شایعه ها چیه شما دوتا چه غلطی کردیددددد
نامجون: امممم قربان ببخش....
کمپانی: ببخشیدددد اول اینکه خودتون باید این گند رو جمع کنید دوم اینکه هر دوتون 500هزار یورو جریمه میشید
ن: ولی..
ک: ولی نداره یه لایو میگیرید دوتایی این گند رو ماسمالی میکنید امروززززز
بوق بوق(قطع کرد)
نامجون محکم دستش رو کوبید به میز رفتم پیشش نشستم گفتم
ل: نامجون اروم باش امروز لایو میگیریم و یه فکری میکنیم ناراحت نباش
جین: جیمین حالت خوبه
جیمین: اره خوبم*با عصبانیت*
ساعت چهار بود من رفتم اتاقم تا اماده بشم جیمین هم ر لباس پوشید و رفت. اماده شدم که برم که همه اعضا باهم گفتم: کجا
ل: وای خدای من بیاید منو بخورید کجا میرم میرم پیش دوستم
جیهوپ: چرا ناراحت میشی
ل: ناراحت نشدم باشه دیگه من رفتم خدافظ
همه: خدافظ
رفتم توی کافه و با کسی رو به رو شدم که همونجا خشکم زد اون..... بود
متاسفم باید تو خماری بمونید
پارت بعد بعد از 10لایک
تا 10لایک کامل نشه دیگه پارت نمیزارم
۸.۱k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.