عشق ارباب
پارت۲۰
بلند شدم یه قدم برداشتم که دیگه چیزی نفهمیدم
ویو کوک
بهش گفتم بیاد توی عمارت بلند شد داشتم میرفتم که یهو صدای یه چیزی از پشت اومد دیدم افتاده روی زمین سریع رفتم پیشش اخ یادم رفت این مشکل قلبی داره رفتم براید بغلش کردم و بردمش توی عمارت تنش یخ کرده بود توی راه هوفف جیمین باید باز سوال جواب بشم
جیمین: ات
جیمین: چیکار کردی بلز چرا اینجوری چرا دستاش انقدر یخه
کوک: هیچی نیست قرصاشو نخورده الان خوب میشه
سربع رفتم توی اتاق و ات گذاشتم روی تخت وزنگ زدم دکتر بیاد پایین تخت نشسته بودم نگاهش میکردم چقدر نازه و کوچولو موهاشو از روی صورتش زدم کنار که در زدن در باز کردم دیدم دکتره اومد تو و شروع کرد معاینه کردنش
کوک: حالش خوبه؟
دکتر: سرماخوردگی سادس با مشکل قلبی که قبلن داشتن
کوک: باسه ممنون
دکتر رفت که یهو دیدم همه بچه ها اومدن تو
جیمین: چیکارش کردی
کوک: هیچی
جین: خوب پس خودش دوست داشته یهو حالش بد بشه
کوک: نه ولی حقش بود
تهیونگ: کوک چیکار کردی بگو دیگه
کوک: سه روز توی حیاط بدون اب و غذا
جی هوپ: چیییییی ادم سالم میمیره بعد تو این دختر که مشکل قلبی داره انداختیش بیرون
ویو ات
چشمام باز کردم به اطراف که نگاه کردم دیدم بچه ها دارن با کوک دعوا میکنن
شوگا: اگه میمیرد چی چیکار میکردی ها(داد)
کوک: سر یه دختر سر من داد نزن(داد)
شوگا: تو دیگه کی هستی داشتی میکشتیش
کوک: تقصیر خودش بود بلبل زبونی میکرد
جیمین: به خاطر اون شب اره؟ مگه بهت نگفتم کاری نمیکنی ها(داد)
کوک: دوست داشتم(سرد)
کوک: الانم دارین زیادی رو اعصابم میرین برین بیرون
ات: به نظرت جیمین درباره یه تنبیه درست حسابی چیه (بی حال و خنده)
جیمین: ات خوبی؟؟
ات: اوهوم(بلند شدم و نشستم)
جیمین: تنبیه
ات: اوهوم(خنده شیطانی و با نگاه شیطونی به کوک نگاه کردن)
جین: چی هر چی باشه کوک به عنوان معذرت خواهی قبول میکنه
کوک: چی اصلا و ابدا
جین: تو بگو ما درستش میکنیم
ات: خوب پس بیایین اونجا
شوگا: من اینجا نگهش میدارم
ات: مرسی گربه کوچولو
شوگا: چی؟
ات: هیچی مرسی شوگا
ات: خوب از جایی که من یه دختر مهربونم و مثل جونگ کوک نیستم این تنبیه فکر کنم خوب باشه (😈)
ات:...
بلند شدم یه قدم برداشتم که دیگه چیزی نفهمیدم
ویو کوک
بهش گفتم بیاد توی عمارت بلند شد داشتم میرفتم که یهو صدای یه چیزی از پشت اومد دیدم افتاده روی زمین سریع رفتم پیشش اخ یادم رفت این مشکل قلبی داره رفتم براید بغلش کردم و بردمش توی عمارت تنش یخ کرده بود توی راه هوفف جیمین باید باز سوال جواب بشم
جیمین: ات
جیمین: چیکار کردی بلز چرا اینجوری چرا دستاش انقدر یخه
کوک: هیچی نیست قرصاشو نخورده الان خوب میشه
سربع رفتم توی اتاق و ات گذاشتم روی تخت وزنگ زدم دکتر بیاد پایین تخت نشسته بودم نگاهش میکردم چقدر نازه و کوچولو موهاشو از روی صورتش زدم کنار که در زدن در باز کردم دیدم دکتره اومد تو و شروع کرد معاینه کردنش
کوک: حالش خوبه؟
دکتر: سرماخوردگی سادس با مشکل قلبی که قبلن داشتن
کوک: باسه ممنون
دکتر رفت که یهو دیدم همه بچه ها اومدن تو
جیمین: چیکارش کردی
کوک: هیچی
جین: خوب پس خودش دوست داشته یهو حالش بد بشه
کوک: نه ولی حقش بود
تهیونگ: کوک چیکار کردی بگو دیگه
کوک: سه روز توی حیاط بدون اب و غذا
جی هوپ: چیییییی ادم سالم میمیره بعد تو این دختر که مشکل قلبی داره انداختیش بیرون
ویو ات
چشمام باز کردم به اطراف که نگاه کردم دیدم بچه ها دارن با کوک دعوا میکنن
شوگا: اگه میمیرد چی چیکار میکردی ها(داد)
کوک: سر یه دختر سر من داد نزن(داد)
شوگا: تو دیگه کی هستی داشتی میکشتیش
کوک: تقصیر خودش بود بلبل زبونی میکرد
جیمین: به خاطر اون شب اره؟ مگه بهت نگفتم کاری نمیکنی ها(داد)
کوک: دوست داشتم(سرد)
کوک: الانم دارین زیادی رو اعصابم میرین برین بیرون
ات: به نظرت جیمین درباره یه تنبیه درست حسابی چیه (بی حال و خنده)
جیمین: ات خوبی؟؟
ات: اوهوم(بلند شدم و نشستم)
جیمین: تنبیه
ات: اوهوم(خنده شیطانی و با نگاه شیطونی به کوک نگاه کردن)
جین: چی هر چی باشه کوک به عنوان معذرت خواهی قبول میکنه
کوک: چی اصلا و ابدا
جین: تو بگو ما درستش میکنیم
ات: خوب پس بیایین اونجا
شوگا: من اینجا نگهش میدارم
ات: مرسی گربه کوچولو
شوگا: چی؟
ات: هیچی مرسی شوگا
ات: خوب از جایی که من یه دختر مهربونم و مثل جونگ کوک نیستم این تنبیه فکر کنم خوب باشه (😈)
ات:...
۱۲.۰k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.