*تکپارتی
*تکپارتی
(تهیونگ _ ا.ت+)
شب بود و دوست پسرت تهیونگ میخواست شبو با تو بگذرونه بهت زنگ زد گفت ۳۰ دقیقه دیگه میرسه
بلند شدی اتاقتو جمع کنی چون دهه ها بود تمیزش نکرده بودی سری یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتی و یکم ادکلن به گردنت زدی و برای تاچ آخر یکم تینت به لبت زدی و لباس خواب خرسی تو پوشیدی و منتظرش موندی
۱۰ دقیقه بعد
متوجه شدی ینفر داره رمز الکترونیک درتو میزنه و اون کسی نبود جز تهیونگ تصمیم گرفتی خودتو بزنی به خواب پس تا وارد اتاق شد چشماتو بستی حس کردی پشتش بهته پس یه نیم چه چشاتو باز کردی دیدی داره هودیشو در میاره و با تیشرته اومد رو تخت کنارت صورتش مماس صورتت بود
_بیبی من انقد زود خوابش برده؟
_چاگیا
_چاگیا
_چاگیااا
_دودودو(بازی کردن با بینیت)
_دودودو(بازی کردن با گوشات)
_چا
_گی
_یا
از بیدار کردنت نا امید شد پس سفت بغلت کرد از بغلش در اومدی و پشتت رو بهش کردی و ریز خندیدی
_بچرخ اینوری
آروم دستشو رو کمرت حرکت داد
_بچرخ دیگهههه
نخواستی بیشتر اذیتش کنی با یه خنده گنده برگشتی سمتش
روت خیمه زد و بهت نگاه کرد
شروع کرد بو...سی...دنت
_تو دروغ گفتی و من دروغ گو ها رو تنبیه میکنم
+پس واسه همین بو...سی...دیم؟
_بازم میخوای؟
+آره
و دوبارههههه
بعد چند دیقه برگشت سر جاش و بغلت کرد
_بیب
+هوم
_اون پسره که خیلی دوستانه باهاش شام خوردی کی بود؟
+یه دوست قدیمی دوران دبیرستان
_مطمئنی؟
+اوهوم
_اما اون قبلا کراشت بوده
+کی بهت گفته؟
_خواهرت گفت اما تو نگفتی پس باید تنبیه شی
_تنبیهتو دوست داشته باش
+دارم :)
و دوباره شروع کرد(چخبرتونه-_-)
_خب مثل اینکه دوس داشتی
+آهوم
_ بیا بخوابیم شب بخیر بیب
+شب بخیر
پیشونیت رو ماچ کرد و خوابیدید
چطور بود؟
(تهیونگ _ ا.ت+)
شب بود و دوست پسرت تهیونگ میخواست شبو با تو بگذرونه بهت زنگ زد گفت ۳۰ دقیقه دیگه میرسه
بلند شدی اتاقتو جمع کنی چون دهه ها بود تمیزش نکرده بودی سری یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتی و یکم ادکلن به گردنت زدی و برای تاچ آخر یکم تینت به لبت زدی و لباس خواب خرسی تو پوشیدی و منتظرش موندی
۱۰ دقیقه بعد
متوجه شدی ینفر داره رمز الکترونیک درتو میزنه و اون کسی نبود جز تهیونگ تصمیم گرفتی خودتو بزنی به خواب پس تا وارد اتاق شد چشماتو بستی حس کردی پشتش بهته پس یه نیم چه چشاتو باز کردی دیدی داره هودیشو در میاره و با تیشرته اومد رو تخت کنارت صورتش مماس صورتت بود
_بیبی من انقد زود خوابش برده؟
_چاگیا
_چاگیا
_چاگیااا
_دودودو(بازی کردن با بینیت)
_دودودو(بازی کردن با گوشات)
_چا
_گی
_یا
از بیدار کردنت نا امید شد پس سفت بغلت کرد از بغلش در اومدی و پشتت رو بهش کردی و ریز خندیدی
_بچرخ اینوری
آروم دستشو رو کمرت حرکت داد
_بچرخ دیگهههه
نخواستی بیشتر اذیتش کنی با یه خنده گنده برگشتی سمتش
روت خیمه زد و بهت نگاه کرد
شروع کرد بو...سی...دنت
_تو دروغ گفتی و من دروغ گو ها رو تنبیه میکنم
+پس واسه همین بو...سی...دیم؟
_بازم میخوای؟
+آره
و دوبارههههه
بعد چند دیقه برگشت سر جاش و بغلت کرد
_بیب
+هوم
_اون پسره که خیلی دوستانه باهاش شام خوردی کی بود؟
+یه دوست قدیمی دوران دبیرستان
_مطمئنی؟
+اوهوم
_اما اون قبلا کراشت بوده
+کی بهت گفته؟
_خواهرت گفت اما تو نگفتی پس باید تنبیه شی
_تنبیهتو دوست داشته باش
+دارم :)
و دوباره شروع کرد(چخبرتونه-_-)
_خب مثل اینکه دوس داشتی
+آهوم
_ بیا بخوابیم شب بخیر بیب
+شب بخیر
پیشونیت رو ماچ کرد و خوابیدید
چطور بود؟
۴.۱k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.