تک پارتی

تک پارتی
تهیونگ
موضوع : وقتی مادر وخواهرش کتکش میزنن و تو چیزی نمی گفتی


ویو ا/ت
چند روزی بود که تهیونگو به خاطر مشکلات خانوادگی ندیده بودم طبق معمول داشتم با گربه های کوچه خیابون غذا میدادم و بازی می‌کردم که گوشیم زنگ خورد
تهیونگ بود جواب دادم
ا/ت: الو
تهیونگ : سلام خوبی میشه همون جای همیشگی همو ببینیم
ا/ت : تهیونگ حالت خوبه ؟! آخه صدات گرفته
تهیونگ در موردش بعدا صحبت میکنیم میبینمت بای
رفتم و تهیونگ دیدم که روی صندلی نشسته بود رفتن کنارش نشستم
ا/ت: سلام
تهیونگ : سلام ببخشید متوجه نشدم خوبی
ا/ت : آره مرسی تو خوبی
احوال پرسی کردیم بعدش سکوت همه جارو فرا گرفت
آستین کتشو دادم بالا وگفتم : خیلی درد میکنه درست میگم اگه نبندیش عفونت میکنه ها
تهیونگ: ببخشید نمی خواستم با این چیزا ناراحتت کنم
ا/ت : اگه اذیتت میکنن باید ازشون دور شی مجبور نیستی تحملش کنی
یه چسب زخم از کیفم در میارم و روی زخمش میزارم
ا/ت : میدونی که درد حرفی که میزنن از درد زخمی که رو دستته دردش بیشتره پس اگه با حرفاشون دارن آزارت میدن دور شو تهیونگ من اینجام که بهت کمک کنم
تهیونگ :مرسی که همیشه با حرفات حالمو خوب میکنی
و سرشو میزاره رو شونت و چشاشو میبنده تا آروم شه


بعد از چند روز که انگار توصیه هات خیلی بهش کمک کرده به حالت عادی بر میگرده


پایان

به عنوان کیپاپر فقط از استری کیدز بی تی اس فیک می نویسم