پارت ۷
فردا:
تو ی تابستون داشت بارون میومد
من عاشق بارون تابستون بودم
پس رفتم به سمت جی هوپ دوییدن....
+هوسوکااا
_بله سولی
+میشه منو ببری بیرون ؟
_عاا ،الان که بارونه؟
+آرههه
_متاسفم من کار دارم ....
+باشه (ناراحت)
پوکر داشتم برمیگشتم که برخورد کردم به یک جسم
سرمو بلند کردم و فهمیدم که رییس بود
٫میخوای بری بیرون ؟(شاد)
+ ب بله
٫آماده شووو
+وا واقعا ؟
_اوهوم
خیلی خوشحالمممممم
آماده شدم ....
+حاضر شدم
٫خوبه،بریم یک جای باحال؟ (#محرفنباشید)
+من اینجا رو نمیشناسم هر جا که بهتره بریم
تو ی تابستون داشت بارون میومد
من عاشق بارون تابستون بودم
پس رفتم به سمت جی هوپ دوییدن....
+هوسوکااا
_بله سولی
+میشه منو ببری بیرون ؟
_عاا ،الان که بارونه؟
+آرههه
_متاسفم من کار دارم ....
+باشه (ناراحت)
پوکر داشتم برمیگشتم که برخورد کردم به یک جسم
سرمو بلند کردم و فهمیدم که رییس بود
٫میخوای بری بیرون ؟(شاد)
+ ب بله
٫آماده شووو
+وا واقعا ؟
_اوهوم
خیلی خوشحالمممممم
آماده شدم ....
+حاضر شدم
٫خوبه،بریم یک جای باحال؟ (#محرفنباشید)
+من اینجا رو نمیشناسم هر جا که بهتره بریم
۴.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.