پارت ۳۴
ویو جونکوک
جونکوک . هی من نمیفهمم داری چی میگی
ا.ت . چون خودتو ذدب به نفهمی
جونکوک . داری میری رو اعصابم،بنال ببینم چته داری گریه میکنی(داد عصبی)
ا.ت .......
جونکوک . ده بنال(عصبی)
ا.ت . میخوای همه چیزو درست برات تعریف کنم
جونکوک . آره بگو
ا.ت . بعد از اینکه رفتی........(گشادیم میشه بنویسم ولی خب دیگه همه چیزو براش تعریف کرد)
جونکوک . 🤨
ا.ت . چرا اینطوری نگاه میکنی بی حیای دختر باز😡
جونکوک . 🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂
ا.ت . به چی میخندی 😐
جونکوک . (قهقهه خیلی بلند)
ا.ت . آزار دادن من کار خنده دایه🥺
جونکوک . آه خدایا مامان بابات تو رو از تو کدوم لُپ لُپ درآوردن
ا.ت . منظورت چیه🤨
جونکوک . اون دختره دوست دخترم نبود
ا.ت . هه میخوای گند کاری تو جمع کنی نخیرم من گول نمیخورم
جونکوک . دارم مثل بچه آدم بهت میگم دوست دخترم نبود،بابا اون خواهرم بود
ا.ت . گفتم که من گول نمیخورم
جونکوک . بهت ثابت کنم
ا.ت . بکن
جونکوک . چشم ولی بعدش شمارو هم م.ی.ک.ن.م
ا.ت . یااااااا
جونکوک .😂
ا.ت . بسته😡
جونکوک . باشه باشه بیا بریم
بردمش از اتاق بیرون رفتیم تو حال یونا رو کاناپه نشسته بود ا.ت همین که یونا رو دید دوباره اشکاش در اومدن وایی خدا چرا اینقدر کیوت گریه میکنه؟؟ولی ببین چقدر دوسم داره که اینطوری برام گریه میکنه
جونکوک . خب خب ا.ت خوانوم تماشاکن(در گوشش آروم که یونا نشنوه)
جونکوک . خواهر خوشگل من کیه؟؟(بلند)
یونا . مَننننننن(روشو برگرداند ا.ت و جونکوک . رو دید)
جونکوک . اینقدر گیر دادی میخوای ببینیش که دیگه آوردمش
یونا . واییی چرا اشک رو صورتته😧😢
جونکوک . هی من نمیفهمم داری چی میگی
ا.ت . چون خودتو ذدب به نفهمی
جونکوک . داری میری رو اعصابم،بنال ببینم چته داری گریه میکنی(داد عصبی)
ا.ت .......
جونکوک . ده بنال(عصبی)
ا.ت . میخوای همه چیزو درست برات تعریف کنم
جونکوک . آره بگو
ا.ت . بعد از اینکه رفتی........(گشادیم میشه بنویسم ولی خب دیگه همه چیزو براش تعریف کرد)
جونکوک . 🤨
ا.ت . چرا اینطوری نگاه میکنی بی حیای دختر باز😡
جونکوک . 🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂
ا.ت . به چی میخندی 😐
جونکوک . (قهقهه خیلی بلند)
ا.ت . آزار دادن من کار خنده دایه🥺
جونکوک . آه خدایا مامان بابات تو رو از تو کدوم لُپ لُپ درآوردن
ا.ت . منظورت چیه🤨
جونکوک . اون دختره دوست دخترم نبود
ا.ت . هه میخوای گند کاری تو جمع کنی نخیرم من گول نمیخورم
جونکوک . دارم مثل بچه آدم بهت میگم دوست دخترم نبود،بابا اون خواهرم بود
ا.ت . گفتم که من گول نمیخورم
جونکوک . بهت ثابت کنم
ا.ت . بکن
جونکوک . چشم ولی بعدش شمارو هم م.ی.ک.ن.م
ا.ت . یااااااا
جونکوک .😂
ا.ت . بسته😡
جونکوک . باشه باشه بیا بریم
بردمش از اتاق بیرون رفتیم تو حال یونا رو کاناپه نشسته بود ا.ت همین که یونا رو دید دوباره اشکاش در اومدن وایی خدا چرا اینقدر کیوت گریه میکنه؟؟ولی ببین چقدر دوسم داره که اینطوری برام گریه میکنه
جونکوک . خب خب ا.ت خوانوم تماشاکن(در گوشش آروم که یونا نشنوه)
جونکوک . خواهر خوشگل من کیه؟؟(بلند)
یونا . مَننننننن(روشو برگرداند ا.ت و جونکوک . رو دید)
جونکوک . اینقدر گیر دادی میخوای ببینیش که دیگه آوردمش
یونا . واییی چرا اشک رو صورتته😧😢
۵.۱k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.