p8:
p8:
* صبح ا/ت :
+ با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کارای لازمم رو انجام دادم یه لباس پوشیدم آماده شدم تا بیان دنبالم
رفتم دیدم لینا خوابه رفتم سرشو بود کردم و گفتم
+ با اینکه خیلی کم پیشم بودی ولی مصل خواهرم دوست دارم
خوب بخوابی عزیز دلم (:
+ رفتم پایین و داشتم به در نگاه میکردم که دیدم ماشین اومد
برای آخرین بار داشتم به خونه نگاه میکردم بعدش رفتم بیرون
مرده : خانم به ما دستور دادن بیایم دنبالتون بفرمایید داخل بشینید
+ : باشه مرسی
مرده : خواهش میکنم
+ رفتم و داخل نشستم و همش داشتم به بیرون نگاه میکردم
که بلاخره رسیدیم رفتم تو حیاط و همش داشتم اینور و اونور نگاه میکردم
مرده : بفرمایید تو خانم
+ باشه
+ رفتم داخل و یه خانمی که یکم سنش بالا بود اومدگفت
خانمه : سلام عزیزم خوشمدی میتونی من اجوما صدا کنی بیا تا بریم کاراتو بهت بگم
+ چشم
+ رفتم و روی یه صندلی نشستم و اجوما نشست روبه روم
اجوما: خب دخترم ببین تو الان برده شخصی اربابی من یه سری قانونا رو بهت میگم و بقیشو ارباب بهت میگه
قانون اول باید ارباب صداش کنی چون خیلی بدش میاد اسم خودشو صدا کنی
قانون دوم همیشه باید اتاقش مرتب باشه
قانون سوم دوست نداره که بردش همیشه جلو بقیه لباس باز بپوشه
قانون چهارم دوست نداره که تایم غذاش دیر بشه کلا وقت شناسه
قانون پنجم دوست نداره به اون اتاقه که درش مشکی کسی بره
یک بار یکی از خدمتکارا رفت تو و هیچ وقت برنگشت همین ..
+ : چشم مرسی
اجوما : خب من اتاقتو نشونت میدم
+ باشه
+ : رفتین و اتاقم رو نشونم داد خیلی خوشگل بود ..رفتم و لباسامو درآوردم یه لباس خونگی پوشیدم
+ داشتم میرفتم پایین که آب بخورم که یکی از پشت صدام کرد :
_ : خوشمدی
+ : برگشتم سمتش دیدم تهیونگه
+ ممنون ارباب
_ : چ زود قانونا رو یاد گرفتی بیا اتاقم
+ برم آب بخورم بعدش میام
_ همین الان
+ الان تشنمه بزا آب بخورم میامممم ( یکم تن صدا بالاعه )
_ : میبینم صداتم واسه من بالا میبری
+ : فهمیدم چه گوهی خوردم سریع سرمو انداختم پایین و گفتم
+ : ببخشید ارباب دیگه تکرار نمیشه الان میام
_ : زود
+ : رفتم توی اتاقش ..خیلی اتاقش شیک و قشنگ بود دهنم واز مونده بود
+ بله ارباب امرتون
_ فک کنم نصف قانونا رو اجوما باید گفته باشه نیاز به تکرار هست؟؟
+ نه ارباب همرو میدونم
_ خوبه امشب میرم بیرون برگشتم اتاقم مرتب باشه شامم حاضر باشه
+ چشم
_ خوبه
+ دیدم آروم آروم داره میاد نزدیکم و منم هعی میرفتم عقب که دستشودور کمرم پیچید و گفت
_ : وقتی میام جلو حق نداری بری عقب فهمیدی
+ چشم
+ بدون هیچ حرفی سرشو برد تو گردنم و گردنم رو لیس میزد
_ : بوی خوبی میدی
+ سرخ شده بودم و هیچی نمیگفتم
_ میتونی بری
+ چشم
گایز لایک یادتون نره بوووص به همتون
* صبح ا/ت :
+ با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کارای لازمم رو انجام دادم یه لباس پوشیدم آماده شدم تا بیان دنبالم
رفتم دیدم لینا خوابه رفتم سرشو بود کردم و گفتم
+ با اینکه خیلی کم پیشم بودی ولی مصل خواهرم دوست دارم
خوب بخوابی عزیز دلم (:
+ رفتم پایین و داشتم به در نگاه میکردم که دیدم ماشین اومد
برای آخرین بار داشتم به خونه نگاه میکردم بعدش رفتم بیرون
مرده : خانم به ما دستور دادن بیایم دنبالتون بفرمایید داخل بشینید
+ : باشه مرسی
مرده : خواهش میکنم
+ رفتم و داخل نشستم و همش داشتم به بیرون نگاه میکردم
که بلاخره رسیدیم رفتم تو حیاط و همش داشتم اینور و اونور نگاه میکردم
مرده : بفرمایید تو خانم
+ باشه
+ رفتم داخل و یه خانمی که یکم سنش بالا بود اومدگفت
خانمه : سلام عزیزم خوشمدی میتونی من اجوما صدا کنی بیا تا بریم کاراتو بهت بگم
+ چشم
+ رفتم و روی یه صندلی نشستم و اجوما نشست روبه روم
اجوما: خب دخترم ببین تو الان برده شخصی اربابی من یه سری قانونا رو بهت میگم و بقیشو ارباب بهت میگه
قانون اول باید ارباب صداش کنی چون خیلی بدش میاد اسم خودشو صدا کنی
قانون دوم همیشه باید اتاقش مرتب باشه
قانون سوم دوست نداره که بردش همیشه جلو بقیه لباس باز بپوشه
قانون چهارم دوست نداره که تایم غذاش دیر بشه کلا وقت شناسه
قانون پنجم دوست نداره به اون اتاقه که درش مشکی کسی بره
یک بار یکی از خدمتکارا رفت تو و هیچ وقت برنگشت همین ..
+ : چشم مرسی
اجوما : خب من اتاقتو نشونت میدم
+ باشه
+ : رفتین و اتاقم رو نشونم داد خیلی خوشگل بود ..رفتم و لباسامو درآوردم یه لباس خونگی پوشیدم
+ داشتم میرفتم پایین که آب بخورم که یکی از پشت صدام کرد :
_ : خوشمدی
+ : برگشتم سمتش دیدم تهیونگه
+ ممنون ارباب
_ : چ زود قانونا رو یاد گرفتی بیا اتاقم
+ برم آب بخورم بعدش میام
_ همین الان
+ الان تشنمه بزا آب بخورم میامممم ( یکم تن صدا بالاعه )
_ : میبینم صداتم واسه من بالا میبری
+ : فهمیدم چه گوهی خوردم سریع سرمو انداختم پایین و گفتم
+ : ببخشید ارباب دیگه تکرار نمیشه الان میام
_ : زود
+ : رفتم توی اتاقش ..خیلی اتاقش شیک و قشنگ بود دهنم واز مونده بود
+ بله ارباب امرتون
_ فک کنم نصف قانونا رو اجوما باید گفته باشه نیاز به تکرار هست؟؟
+ نه ارباب همرو میدونم
_ خوبه امشب میرم بیرون برگشتم اتاقم مرتب باشه شامم حاضر باشه
+ چشم
_ خوبه
+ دیدم آروم آروم داره میاد نزدیکم و منم هعی میرفتم عقب که دستشودور کمرم پیچید و گفت
_ : وقتی میام جلو حق نداری بری عقب فهمیدی
+ چشم
+ بدون هیچ حرفی سرشو برد تو گردنم و گردنم رو لیس میزد
_ : بوی خوبی میدی
+ سرخ شده بودم و هیچی نمیگفتم
_ میتونی بری
+ چشم
گایز لایک یادتون نره بوووص به همتون
۱۴.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.