پارت اخر
وقتی رسیدیم خونه جلوتر از من رفت تو و منم پشت سرش رفتم
جیمین:منتظر جوابم
ات:خب میا زنگ زد و گفت که پایم بریم بار و منم قبول کردم.
گلدونی که دم دستش بودو سمتم پرت کرد که به سرم خورد
جیمین:میتونستی قبول نکنی میدونی اونجا جای هرزه هاس ن تو
افتادم زمین و از سرم خون میومده جیمینم بدون هیچ نگاهی روی مبل نشسته بود و با گوشی کار میکرد که با صدای اروم صداش کردم چون صدام در نمیومد
ات ج.جیمین(اروم)
شنید ولی هیچ ری اکشنی نشون نداد که بازم صداش کردم جیمین:چیه بنال حوصله ندارم و برگشت سمتم
جیمین:ا..ات
اومدم سمتمو دستشو روی زخم سرم گذاشت جیمین.ببخشید تروخدا ببخشید چرا جاخالی ندادی اخهه و سریع جعبه کمک های اولیه رو اورد با باند سرمو بست ولی خون ریزی زیاد بود و تمام باند خونی شد جیمین:باید بریم بیمارستان
یه پالتوی بلند تنم کرد و به سمت بیمارستان راه افتاد
وقتی رسدیم سریع دکتر اومد بالاسرم و سرمو بخیه زد و با باند بست و گفت یه ماه طول میکشه تا خوب شه و به سمت خونه راه افتادیم وقتی رسیدیم رفتم تو اتاق خوابو لباسمو عوض کردم و رو تخت خوابیدم که جیمین اومد تو
جیمین:بیب معذرت میخوام اعصابم خورد بود
ات :موچی اشکال نداره
جیمین:تو خیلی مهربونی و اومد سمتمو بغلم کردو خوابید
جیمین:منتظر جوابم
ات:خب میا زنگ زد و گفت که پایم بریم بار و منم قبول کردم.
گلدونی که دم دستش بودو سمتم پرت کرد که به سرم خورد
جیمین:میتونستی قبول نکنی میدونی اونجا جای هرزه هاس ن تو
افتادم زمین و از سرم خون میومده جیمینم بدون هیچ نگاهی روی مبل نشسته بود و با گوشی کار میکرد که با صدای اروم صداش کردم چون صدام در نمیومد
ات ج.جیمین(اروم)
شنید ولی هیچ ری اکشنی نشون نداد که بازم صداش کردم جیمین:چیه بنال حوصله ندارم و برگشت سمتم
جیمین:ا..ات
اومدم سمتمو دستشو روی زخم سرم گذاشت جیمین.ببخشید تروخدا ببخشید چرا جاخالی ندادی اخهه و سریع جعبه کمک های اولیه رو اورد با باند سرمو بست ولی خون ریزی زیاد بود و تمام باند خونی شد جیمین:باید بریم بیمارستان
یه پالتوی بلند تنم کرد و به سمت بیمارستان راه افتاد
وقتی رسدیم سریع دکتر اومد بالاسرم و سرمو بخیه زد و با باند بست و گفت یه ماه طول میکشه تا خوب شه و به سمت خونه راه افتادیم وقتی رسیدیم رفتم تو اتاق خوابو لباسمو عوض کردم و رو تخت خوابیدم که جیمین اومد تو
جیمین:بیب معذرت میخوام اعصابم خورد بود
ات :موچی اشکال نداره
جیمین:تو خیلی مهربونی و اومد سمتمو بغلم کردو خوابید
۱۶.۳k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.