پارت ١١
برقق رفتو کوک تورو بغل کرد انداخت رو تخت روت خیمه زد بوسید لبت میمکید ولی تو کاری نمیکردی کوک گفت أگه کاری نمنی به فاخ میری اینو گفت ترسیدی
خب دیگه xxx کردین
(حوصله ندارم تؤضيح بدم خودتؤن بگین چه مدل xxx )
بعد بغلت کرد شکمت خیلی درد میکرد
کوک بغلت کرد گفت خوب میشی بیبی
فردا صبح شد رفتین مدرسه اون دختره اومد پیش تو میخواست تورو بزنه که کوک دستشویی اونو ر گرفت گفت با دوست دختر درست حرف بزن
تو سکته رو زدی
بعد کوک دستتو گرفت برد تو عه اتاق
و
داستان ادامه دارد
در خماری بمانید
خب دیگه xxx کردین
(حوصله ندارم تؤضيح بدم خودتؤن بگین چه مدل xxx )
بعد بغلت کرد شکمت خیلی درد میکرد
کوک بغلت کرد گفت خوب میشی بیبی
فردا صبح شد رفتین مدرسه اون دختره اومد پیش تو میخواست تورو بزنه که کوک دستشویی اونو ر گرفت گفت با دوست دختر درست حرف بزن
تو سکته رو زدی
بعد کوک دستتو گرفت برد تو عه اتاق
و
داستان ادامه دارد
در خماری بمانید
۲۵.۵k
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.