🌑🍷وقتی مافیا بود...🍷🌑 part :۳۸
ا.ت ویو :
که یهو یه لرز بدی توی بدنم اومد داشت باد میمومد هوا داشت بارونی میشد
_اه هوا داره سرد میشه بریم تو
+نه کوک آب استخرو گرم کن دوست ندارم بریم
_اوکی
رفتش گوشه ی استخر و درجه ی آبو تغییر داد
_بیا اینم از آب اما اگر سردت شد بگو بریم تو
+باشه
ویو راوی:
کوک لباشو گذاشت روی لبای ا.ت و خیس میبوسید و از داخل آب دستاشو روی بدن دختر میکشید ا.ت هم همراهیش میکرد کی فکرشو میکرد که داستان ا.ت و کوک اینجوری پیش بره کی فکرشو میکرد از یه دختر عمو و پسر عمو به دوتا عاشق برسن که هیچکس نمیتونه اونارو از هم جدا کنه کی فکرشو میکرد که بدون هم یک لحظه هم نتونن زندگی کنن شاید هرکس قصه ی زندگی این دوتارو میشنید میگفتش که امکان ندارع آدم عاشق کسی بشه که بهش تجاوز کرده اما ا.ت جوری عاشق کوک بود که برای رابطه ی دوم خودش پیش قدم شد.
بعد از چند دقیقه از هم جدا شدن
+میتونستی تصور کنی من و تو به این جایگاه برسیم...
_نه ،ا.ت خیلی دوست دارم ،میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم اما خواهش میکنم بعد از شنیدنش پیشم بمون و ترکم نکن ،باشه ؟
+کوک ،چیزی شده
_.....
حمایت پلیز 🌑
که یهو یه لرز بدی توی بدنم اومد داشت باد میمومد هوا داشت بارونی میشد
_اه هوا داره سرد میشه بریم تو
+نه کوک آب استخرو گرم کن دوست ندارم بریم
_اوکی
رفتش گوشه ی استخر و درجه ی آبو تغییر داد
_بیا اینم از آب اما اگر سردت شد بگو بریم تو
+باشه
ویو راوی:
کوک لباشو گذاشت روی لبای ا.ت و خیس میبوسید و از داخل آب دستاشو روی بدن دختر میکشید ا.ت هم همراهیش میکرد کی فکرشو میکرد که داستان ا.ت و کوک اینجوری پیش بره کی فکرشو میکرد از یه دختر عمو و پسر عمو به دوتا عاشق برسن که هیچکس نمیتونه اونارو از هم جدا کنه کی فکرشو میکرد که بدون هم یک لحظه هم نتونن زندگی کنن شاید هرکس قصه ی زندگی این دوتارو میشنید میگفتش که امکان ندارع آدم عاشق کسی بشه که بهش تجاوز کرده اما ا.ت جوری عاشق کوک بود که برای رابطه ی دوم خودش پیش قدم شد.
بعد از چند دقیقه از هم جدا شدن
+میتونستی تصور کنی من و تو به این جایگاه برسیم...
_نه ،ا.ت خیلی دوست دارم ،میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم اما خواهش میکنم بعد از شنیدنش پیشم بمون و ترکم نکن ،باشه ؟
+کوک ،چیزی شده
_.....
حمایت پلیز 🌑
۱۱.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.