پارت ١ کلید قلبت
هانی
پیداش کردین
نه خانم نمیتونم وارد گوشی هاشون بشیم
پس تو به چه دردی میخوری
پیدات میکنم کیم جونگ وو حتی اگه بری توی سوراخ موش هم پیدات میکنم
رفتم اتاقم روی صندلی نشستم سرم رو بین دستهام گرفتم نمیتونستم درست بخوابم همش میخواستم کیم جونگ وو رو پيدا کنم اون باید بمیره با صدای رئیس سرم رو بالا بردم بلند شدم تعظیم کردم با من کاری داشتید
هنوز پرونده رو حل نکردی
نه
هانی ازت چیزی میخوام
بله من در خدمتم
این پرونده ای که توی دستم میبینی پرونده یکی از کله شق ترین و مغرور ترین پلیس تازه وارده اون استعداد زیادی توی پلیس بودند داره اما هیچ وقت به چیزهایی که میگیم گوش نمیده ازت میخوام که ادمش کنی اون فردا قرار بیاد اینجا میخوام توی پرونده جونگ وو هم کمکت کنه
اما مگه شما نگفتین تازه وارده پس من نمیتونم یه تازه وارد رو به این مسئله بزارم لطفا اجازه بدید خودم حلش کنم
من ازت میخوام که اون رو پیش خودت نگه داری مطمعنم پیش تو این کار رو یاد میگیره من بهت ایمان دارم از اونجا رفت
رئیس کیم تا حالا از من چیزی نخواسته بود دلم میخواست این کار رو براش انجام بدم به پرونده نگاه کردم
اسم کیم سوکجین یعنی پسر آقای کیم هست
سن 26 و.....
این پسره هم تحصیل خیلی خوبی داشته هم جوری که نوشته تکواندو و بوکس هم بلده پس چرا به این کار علاقه نداره به عکسش نگاه کردم به نظر هیکلش خوب میومد هواسم نبود که یه ساعت بهش نگاه میکردم
من چم شده رفتم برگشتم خونم با اینکه خونه کوچیکی داشتم ازش راضی بودم بعد از خوردن چیزی خوابیدم واقعا خسته بودم صبح مثل همیشه ساعت 6 بلند شدم دست و صورتم رو شستم و رفتم به باشگاه همه کسایی که توی مرکز پلیس کار میکردند همیشه ساعت 7میومدن به باشگاه لباسای ورزشیم رو پوشیدم موهای نسبتا کوتاهم رو از بالا محکم بستم تا رسیدن به باشگاه دویدم رفتم داخل طبق معمول اولین نفر من بودم شروع کردم به انجام ورزش ها من مال پسرا و دخترا رو انجام میدادم برام مهم نبود کی پشتم چی میگفت
چند دقیقه بعد یواش یواش همه اومدن ساعت 7بود که رئیس اومد ولی اینبار یکی هم پیشش بود
خودشه این کیم سوکجینه.....
پیداش کردین
نه خانم نمیتونم وارد گوشی هاشون بشیم
پس تو به چه دردی میخوری
پیدات میکنم کیم جونگ وو حتی اگه بری توی سوراخ موش هم پیدات میکنم
رفتم اتاقم روی صندلی نشستم سرم رو بین دستهام گرفتم نمیتونستم درست بخوابم همش میخواستم کیم جونگ وو رو پيدا کنم اون باید بمیره با صدای رئیس سرم رو بالا بردم بلند شدم تعظیم کردم با من کاری داشتید
هنوز پرونده رو حل نکردی
نه
هانی ازت چیزی میخوام
بله من در خدمتم
این پرونده ای که توی دستم میبینی پرونده یکی از کله شق ترین و مغرور ترین پلیس تازه وارده اون استعداد زیادی توی پلیس بودند داره اما هیچ وقت به چیزهایی که میگیم گوش نمیده ازت میخوام که ادمش کنی اون فردا قرار بیاد اینجا میخوام توی پرونده جونگ وو هم کمکت کنه
اما مگه شما نگفتین تازه وارده پس من نمیتونم یه تازه وارد رو به این مسئله بزارم لطفا اجازه بدید خودم حلش کنم
من ازت میخوام که اون رو پیش خودت نگه داری مطمعنم پیش تو این کار رو یاد میگیره من بهت ایمان دارم از اونجا رفت
رئیس کیم تا حالا از من چیزی نخواسته بود دلم میخواست این کار رو براش انجام بدم به پرونده نگاه کردم
اسم کیم سوکجین یعنی پسر آقای کیم هست
سن 26 و.....
این پسره هم تحصیل خیلی خوبی داشته هم جوری که نوشته تکواندو و بوکس هم بلده پس چرا به این کار علاقه نداره به عکسش نگاه کردم به نظر هیکلش خوب میومد هواسم نبود که یه ساعت بهش نگاه میکردم
من چم شده رفتم برگشتم خونم با اینکه خونه کوچیکی داشتم ازش راضی بودم بعد از خوردن چیزی خوابیدم واقعا خسته بودم صبح مثل همیشه ساعت 6 بلند شدم دست و صورتم رو شستم و رفتم به باشگاه همه کسایی که توی مرکز پلیس کار میکردند همیشه ساعت 7میومدن به باشگاه لباسای ورزشیم رو پوشیدم موهای نسبتا کوتاهم رو از بالا محکم بستم تا رسیدن به باشگاه دویدم رفتم داخل طبق معمول اولین نفر من بودم شروع کردم به انجام ورزش ها من مال پسرا و دخترا رو انجام میدادم برام مهم نبود کی پشتم چی میگفت
چند دقیقه بعد یواش یواش همه اومدن ساعت 7بود که رئیس اومد ولی اینبار یکی هم پیشش بود
خودشه این کیم سوکجینه.....
۳۴.۵k
۲۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.