فیک
#فیک
ارباب جوان من ₚₐᵣₜₑ₅
+پس دوسم داری😏
_اهوم حالامغرور نشو
+واقعا دوسم داریی🥺
_من دوست ندارم عاشقتم
+قلبم اکلیلی شدنمیدونستم حرفای احساسی هم بلدی
_پن په فکردی فقط خودت بلدی😒
+تو که گفتی از دخترا خوشت نمیاد
_من همچنین حرفی نزدم
+چرازدیی
_نزدم
+چرا زدی
_یااا انقد باهام بحث نکن اصن میزارمت پایین
+پاهام درد میکنه🥺
_خب چیکار کنم؟
+منو تا خونه م ببر
_تو الان به من دستور دادی؟
+نه
+چرا دادی
+تلوخدا(کیوت)
_باشه
+ممنونم
_تو چی؟
+من چی؟
_دوستم داری؟
+نه
_چیی اخه چراا میدونی چندنفرحاضرن جونشونو بخاطرم فدا کنن
+خب بمنچه
_باید میزاشتم اون بچه رعیت ها بزننت تا ادم شی
+یاااا
_درد
+منم دوست دارم(گونشو بوسیدی)
_تو.. تو الان چیکار کردی؟
+بوست کردم نباید اینکارو میکردم؟
_بازم میخوام بوسم کن🥺
+دیگه بسه پرو میشی(پرو خودتی بی ادب🔪)
_عیشش
_خب میخوام یه چیزی بهت بگم
+بگو
_اولین باری که دیدمت ازت خیلی خوشم اومدش اولین کسی بودی که انقد باهام راحت حرف میزد هیچکس انقد باهام راحت حرف نمیزنه ولی تو
+واقعا نمیدونم چرا انقد باهات راحت بودم
_چون پرویی
+عیش بی ادب
_خب تو الان دوست صمیمیم هستی چه حسی داری
+حس خاصی ندارم
_بی ذوق😒
راستی چرا تهیونگ امروز نیومد مدرسه؟
(بچه ها تهیونگ برادر ات هست دوست صمیمی کوک)
+نیومد؟
_نه
+دوباره مدرسشو پیچوندش پسره ی تنبل
_یا پشت سر دوستم حرف نزن
+داداش خودمه دلم میخواد
_هوففف
_تقریبا رسیدیم
+اهوم حالابزارم زمین
_ولی پات...
+میتونم برم
(علامت تهیونگ×)
×اتتت کجابودییی؟ همه دارن دنبالت میگردن
+رفته بودم یکم گشت بزنم
×خیلی احمقیی بچه نمیگی کسی نگرانت میشه؟ صورتت چرا کبود شده پاهات چرا زخمین
_یاا چقد سوال میپرسی چنتا از بچه های رعیت ات و داشتن میزدن
×چییی غلط کردن دست رو خواهرم بلند کردن خودم حسابشونو میرسم (به به چه داداشی😂)
_لازم نکرده
×ولی اونا
_فرستادمشون قصر تا تکلیفشون رو مشخص کنن شاید اعدامشون کردیم
×شاید؟ اونا خواهر منو داشتن میکشتن اونوقت میگی شاید
_اوک حالا بیا خواهرتو بگیر کمرم شکست
×باشه(تورو بغل کرد برد خونه)
_هیی نمیخوای دعوتم کنی بیام خونتون؟
×نه
_باشه
_تهیونگا فردا واست دارم(زیر لب گفت)
مرسی که حمایت نمیکنید🙂
شرایط پارت بعد
5لایک
3فالو
اگه زحمتت میشه کامنت نزار🤷🏻♀️
2کامنت🙂
چیزه زیادیه؟
ایگ؟ نکن لطفا
ارباب جوان من ₚₐᵣₜₑ₅
+پس دوسم داری😏
_اهوم حالامغرور نشو
+واقعا دوسم داریی🥺
_من دوست ندارم عاشقتم
+قلبم اکلیلی شدنمیدونستم حرفای احساسی هم بلدی
_پن په فکردی فقط خودت بلدی😒
+تو که گفتی از دخترا خوشت نمیاد
_من همچنین حرفی نزدم
+چرازدیی
_نزدم
+چرا زدی
_یااا انقد باهام بحث نکن اصن میزارمت پایین
+پاهام درد میکنه🥺
_خب چیکار کنم؟
+منو تا خونه م ببر
_تو الان به من دستور دادی؟
+نه
+چرا دادی
+تلوخدا(کیوت)
_باشه
+ممنونم
_تو چی؟
+من چی؟
_دوستم داری؟
+نه
_چیی اخه چراا میدونی چندنفرحاضرن جونشونو بخاطرم فدا کنن
+خب بمنچه
_باید میزاشتم اون بچه رعیت ها بزننت تا ادم شی
+یاااا
_درد
+منم دوست دارم(گونشو بوسیدی)
_تو.. تو الان چیکار کردی؟
+بوست کردم نباید اینکارو میکردم؟
_بازم میخوام بوسم کن🥺
+دیگه بسه پرو میشی(پرو خودتی بی ادب🔪)
_عیشش
_خب میخوام یه چیزی بهت بگم
+بگو
_اولین باری که دیدمت ازت خیلی خوشم اومدش اولین کسی بودی که انقد باهام راحت حرف میزد هیچکس انقد باهام راحت حرف نمیزنه ولی تو
+واقعا نمیدونم چرا انقد باهات راحت بودم
_چون پرویی
+عیش بی ادب
_خب تو الان دوست صمیمیم هستی چه حسی داری
+حس خاصی ندارم
_بی ذوق😒
راستی چرا تهیونگ امروز نیومد مدرسه؟
(بچه ها تهیونگ برادر ات هست دوست صمیمی کوک)
+نیومد؟
_نه
+دوباره مدرسشو پیچوندش پسره ی تنبل
_یا پشت سر دوستم حرف نزن
+داداش خودمه دلم میخواد
_هوففف
_تقریبا رسیدیم
+اهوم حالابزارم زمین
_ولی پات...
+میتونم برم
(علامت تهیونگ×)
×اتتت کجابودییی؟ همه دارن دنبالت میگردن
+رفته بودم یکم گشت بزنم
×خیلی احمقیی بچه نمیگی کسی نگرانت میشه؟ صورتت چرا کبود شده پاهات چرا زخمین
_یاا چقد سوال میپرسی چنتا از بچه های رعیت ات و داشتن میزدن
×چییی غلط کردن دست رو خواهرم بلند کردن خودم حسابشونو میرسم (به به چه داداشی😂)
_لازم نکرده
×ولی اونا
_فرستادمشون قصر تا تکلیفشون رو مشخص کنن شاید اعدامشون کردیم
×شاید؟ اونا خواهر منو داشتن میکشتن اونوقت میگی شاید
_اوک حالا بیا خواهرتو بگیر کمرم شکست
×باشه(تورو بغل کرد برد خونه)
_هیی نمیخوای دعوتم کنی بیام خونتون؟
×نه
_باشه
_تهیونگا فردا واست دارم(زیر لب گفت)
مرسی که حمایت نمیکنید🙂
شرایط پارت بعد
5لایک
3فالو
اگه زحمتت میشه کامنت نزار🤷🏻♀️
2کامنت🙂
چیزه زیادیه؟
ایگ؟ نکن لطفا
۴.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.