پارت:۲۶
پارت:۲۶
#ازدواج_اجباری🦋>
+جیمین روف داخل بستنی فروشی منم سرم رو به صندلی تکیه دادم و داشتم نگاش میکردم و محو زیباییش شدم تو فکر بودم یهو دیدم با لبخند داره میاد سمتم چون بستنی دستش بو نمیتونست در رو باز کنه ولی تلاش میکرد گه باز کنه وای قیافش خیلی کیوت بود اخر سر خودم خم شدم و در رو باز کردم
_ای دستت درد نکنه
🤣+
_خب الان کجا بریم؟
+بریم ساحل بشینیم
_پیاده شو بریم رو اون صندلیه بشینیم بستنی بخوریم بعد بریم
+باشه
*رفتن نشستن و شروع کردن به بستنی خودن*
_یا ا/ت رفتیم نشستیم که بستنیمون رو بخوریم،شروع کردیم به بستنی خوردن فاک چرا اونجوری این بچه بستنی میخورد جوری بستنی رو لیس میزه انگار داره.....استغفرالله داشتم همینجوری فک میکردم یاد ۵ شب پیش افتادم که دخترونگیه ا/ت رو گرفتم وقتی داشت برام میخورد دقیقا اینجوری لیس زد یهو یه خنده ریزی کردم
+جیمین چرا زود تر نیومدیم اینجا چرا انقدر بستنی شکلاتیش خوشمزس.......چیه چرا اونجوری نگام میکنی نکنه چیزی گرفته به صورتم؟
_ن..نه
+پش چرا اینجوری نگام کردی؟
_ چون محو زیباییت شدم
+اوو
_خبببب حالا بریم ساحلل
#ازدواج_اجباری🦋>
+جیمین روف داخل بستنی فروشی منم سرم رو به صندلی تکیه دادم و داشتم نگاش میکردم و محو زیباییش شدم تو فکر بودم یهو دیدم با لبخند داره میاد سمتم چون بستنی دستش بو نمیتونست در رو باز کنه ولی تلاش میکرد گه باز کنه وای قیافش خیلی کیوت بود اخر سر خودم خم شدم و در رو باز کردم
_ای دستت درد نکنه
🤣+
_خب الان کجا بریم؟
+بریم ساحل بشینیم
_پیاده شو بریم رو اون صندلیه بشینیم بستنی بخوریم بعد بریم
+باشه
*رفتن نشستن و شروع کردن به بستنی خودن*
_یا ا/ت رفتیم نشستیم که بستنیمون رو بخوریم،شروع کردیم به بستنی خوردن فاک چرا اونجوری این بچه بستنی میخورد جوری بستنی رو لیس میزه انگار داره.....استغفرالله داشتم همینجوری فک میکردم یاد ۵ شب پیش افتادم که دخترونگیه ا/ت رو گرفتم وقتی داشت برام میخورد دقیقا اینجوری لیس زد یهو یه خنده ریزی کردم
+جیمین چرا زود تر نیومدیم اینجا چرا انقدر بستنی شکلاتیش خوشمزس.......چیه چرا اونجوری نگام میکنی نکنه چیزی گرفته به صورتم؟
_ن..نه
+پش چرا اینجوری نگام کردی؟
_ چون محو زیباییت شدم
+اوو
_خبببب حالا بریم ساحلل
۵.۱k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.