پارت25

پارت25
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::
همون دیقه ارام مث جن زده ها از خواب پرید و یه جیغ فرا بنفش کشید منو کیارش بیچارم که گوشامونو گرفته
ارام: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
المر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ ۗ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ
(نویسنده:داداشمون خیلی ترسید داره سوره رعدو میخون😂😂😂)
(السا:جررر ارام سوره رعدو بلده😂😂)
کیارش: جررر😂😂🤣🤣
اریسا: وایی یهو چرا حافظ قران شدی🤣😂
کیارش: جررر ارام تو سوره رعدو از کجا بلدی🤣
اریسا: شتتت اراممون بچه پاکیه🤣🤣
ارام: دردددددد خفهههه شیننن بیشوراااا ایشالا برین زیر تریلی ایشالا بمیرین خرما هاتونو پخش کنم
اریسا: اروووممممم نفس عگیگگگگ(عمیق)
کیارش: خون سردی خود را حفظ کنید و ارام باشید نفس عمیقققق
ارام: بی فرهنگا نفس عمیقو میام میکنم تو کونتونا
اریسا: بی ادب حافظ قرانم از این حرفا میزنع😂😔
کیارش: خارج از شوخی اونو از کجا بلد بودی
ارام: وقتی بچه بودم مامانم بهم یاد داده بود بعد اون هروقت میترسم میخونمش
اریسا: اوخییی بچممممم😂😔😔😔
ارام: خفه میشی یا خفت کنم
کیارش: ما دوتامون گو خوردیم
:::::::::::::::::
ارام فاز قهر کردن گرفته بودش و اصلن به ما نگاه نکرد و از ماشین پیدا شد رفت وایستاد به دریا خیره شد از حق نگذریم خیلی کارمون بد بود حق داشت بزنه شلو پلمون کنه
::::::::::::::::::
کیارش: وقتی قهر کنه خیلی ساده اشتی نمیکنه هاااا
اریسا:بیچاره شدیم
کیارش: خب باید نازشو بکشیم😂😂
اریسا: نهههههه من حوصله ناز کشی ندارم بیا یع چیزی واسه معذرت خواهی براش بخریم
کیارش : خب نظرت راجب یه کتاب با ژانر عاشقانه جنایی و گل لاله چیه
اریسا: چی میگی
کیارش: میگم اینارو بخریم براش خیلی دوست داره
اریسا: عاها اوکیییی میدونستماااا ولی یادم نبود الان یه وقت فک نکنی رفیق خریم
کیارش: باشه از این فکرا نمیکنم 😂😂😂😂
اریسا: آفرین
::::::::::::::
ارامو تنها گذاشتیم و رفتیم در بع در دنبال اینا گشتیم گل لاله رو خریدیم و فقد مونده بود کتاب
منم کتاب با این ژانر پیدا نکردم و دوتا کتاب یه دونه عاشقانه و یدونم جنایی خریدم اسما شون(عشق در زمان وبا) و(مبادلهٔ قتل) یه سبد خوشگل گرفتی گلارو گوشه سبد چیدیم و کتابم کنارش خیلی قشنگ شد عررررر