رمان " مافیایِ عَوَضیِ مَن "
رمان " مافیایِ عَوَضیِ مَن "
♡ فصل اول ♡
پارت ¤ ⁵² ¤
_______________________________
این یوپ : هیششش ساکت باش بزار کارمو بکنم
آماندا : این یوپ برو اونور توروخدا ( داد )
آروم آروم نزدیکم میشد و من هی میرفتم عقب تر ، همینجوری داشتم عقب میرفتم که یهو خوردم به دیوار
این یوپ : برای چی میترسی هاااا مگه من شوهرت نیستم برای چی در میری از دستم ( داد )
آماندا : این یوپ تو الان نمیدونی داری چی کار میکنی نیا جلو ( بغض )
این یوپ : نه اینجوری نمیشه باید یه درس حسابی بهت بدم
موهامو گرفت و کشید و پرتم کرد رو زمین ، درد خیلی بدی تو ناحیه کمرم پیچید ، از درد به خودم پیچیدم
آماندا : این یوپ چیکار میکنی
این یوپ : دارم ادبت میکنم تا دیگه انقد فضولی نکنی تو کار من
آماندا : توروخدا این یوپ ازت خواهش میکنم
این یوپ : آماندا انقد حرف نزن بتمرگ سر جات
آماندا : این یوپ اصن میفهمی من چی میگم
این یوپ : میدونم چیکارت کنم
" راوی "
اون شب بدترین شب آماندا بود
چرا ؟
چون این یوپ کلی آماندا رو کتک زد و با مشت و لگد به جونش افتاد
جوری که آماندا از درد زیاد حتی نمیتونست چیزی بگه
این یوپ اصلا به فکر آماندا نبود ، فقط میزد
اون شب بچه های باند یعنی دونگ ووک جونگ سوک چانگ ووک مین هو و دونگ هیون اونجا مونده بودن
با صدای جیغ و داد آماندا نگران شدن و به سمت اتاق آماندا رفتن
در اتاق و باز کردن و با اون وضعیت آماندا مواجه شدن که داشت کتک میخورد
دونگ ووک : این یوپ این یوپ ولش کننننن ولش کنننن ( داد )
جونگ سوک : چته این یوپ باز سگ شدی افتادی به جون زنت
دونگ هیون : این یوپ منو ببین ، برای چی اینجوری میکنی ، ببین چیکارش کردی واقعا آماندا رو نمیبینی ؟ منو ببین ( اینجارو با داد )
چته زنته عصبی میشی باید هر غلطی میخوای بکنی ( داد )
چانگ ووک : برو اونور ببینم چیکارش کردی
مین هو : باورم نمیشه ، این یوپ میفهمی داری چیکار میکنی ؟ این همون آمانداییه که برای به دست آوردنش خودتو به آب و آتیش میزدی ، هم تو هم اونوو هیچ کدومتون لیاقت آماندا رو نداشتین ( داد ) واقعا برات متاسفم
چانگ ووک : ( در حالی که داره وسایلشو آماده میکنه ) خودت زخماشو ببین ، دلت میاد اینجوری بزنیش ؟ اون بدن ظریفی داره ، خیلی ضعیفه بعد اینجوری کتکش زدی ؟ منو ببین ، تو دیوونه شدی ( می چوسو 😐 ) ( آخرش با داد )
دیگه هیچ وقت نزدیک آماندا نشو ، از این به بعد راه تو و آماندا جداس
این یوپ : اصن زن خودمه دوست دارم بزنمش ( تو گو میخوری )
___________________________________________
♡ فصل اول ♡
پارت ¤ ⁵² ¤
_______________________________
این یوپ : هیششش ساکت باش بزار کارمو بکنم
آماندا : این یوپ برو اونور توروخدا ( داد )
آروم آروم نزدیکم میشد و من هی میرفتم عقب تر ، همینجوری داشتم عقب میرفتم که یهو خوردم به دیوار
این یوپ : برای چی میترسی هاااا مگه من شوهرت نیستم برای چی در میری از دستم ( داد )
آماندا : این یوپ تو الان نمیدونی داری چی کار میکنی نیا جلو ( بغض )
این یوپ : نه اینجوری نمیشه باید یه درس حسابی بهت بدم
موهامو گرفت و کشید و پرتم کرد رو زمین ، درد خیلی بدی تو ناحیه کمرم پیچید ، از درد به خودم پیچیدم
آماندا : این یوپ چیکار میکنی
این یوپ : دارم ادبت میکنم تا دیگه انقد فضولی نکنی تو کار من
آماندا : توروخدا این یوپ ازت خواهش میکنم
این یوپ : آماندا انقد حرف نزن بتمرگ سر جات
آماندا : این یوپ اصن میفهمی من چی میگم
این یوپ : میدونم چیکارت کنم
" راوی "
اون شب بدترین شب آماندا بود
چرا ؟
چون این یوپ کلی آماندا رو کتک زد و با مشت و لگد به جونش افتاد
جوری که آماندا از درد زیاد حتی نمیتونست چیزی بگه
این یوپ اصلا به فکر آماندا نبود ، فقط میزد
اون شب بچه های باند یعنی دونگ ووک جونگ سوک چانگ ووک مین هو و دونگ هیون اونجا مونده بودن
با صدای جیغ و داد آماندا نگران شدن و به سمت اتاق آماندا رفتن
در اتاق و باز کردن و با اون وضعیت آماندا مواجه شدن که داشت کتک میخورد
دونگ ووک : این یوپ این یوپ ولش کننننن ولش کنننن ( داد )
جونگ سوک : چته این یوپ باز سگ شدی افتادی به جون زنت
دونگ هیون : این یوپ منو ببین ، برای چی اینجوری میکنی ، ببین چیکارش کردی واقعا آماندا رو نمیبینی ؟ منو ببین ( اینجارو با داد )
چته زنته عصبی میشی باید هر غلطی میخوای بکنی ( داد )
چانگ ووک : برو اونور ببینم چیکارش کردی
مین هو : باورم نمیشه ، این یوپ میفهمی داری چیکار میکنی ؟ این همون آمانداییه که برای به دست آوردنش خودتو به آب و آتیش میزدی ، هم تو هم اونوو هیچ کدومتون لیاقت آماندا رو نداشتین ( داد ) واقعا برات متاسفم
چانگ ووک : ( در حالی که داره وسایلشو آماده میکنه ) خودت زخماشو ببین ، دلت میاد اینجوری بزنیش ؟ اون بدن ظریفی داره ، خیلی ضعیفه بعد اینجوری کتکش زدی ؟ منو ببین ، تو دیوونه شدی ( می چوسو 😐 ) ( آخرش با داد )
دیگه هیچ وقت نزدیک آماندا نشو ، از این به بعد راه تو و آماندا جداس
این یوپ : اصن زن خودمه دوست دارم بزنمش ( تو گو میخوری )
___________________________________________
۲.۹k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.