p14
p14
جیمین ویو
راستش احساس میکنم ا.ت بهم حس داره
البته که منم روش کراشم
_ خب دیگه انسان شدم
+ اره اما چجوری بریم از جنگل بیرون
_ نمیدونم
بیا فعلا راه بریم ببینیم به کجا می رسیم
+ اوکی
خورشید طلوع کرد ولی ما به شهر نرسیدیم یعنی چی آخه هوفف
بالاخره به جاده رسیدیم و یه ماشین که توش یه مرده میانسال بود سوار مون کرد
و برامون به خونه ا.ت
ا.ت ویو
رسیدیم خونه کلید انداختم و رفتیم تو
+ بالاخره خونه
_ اره دلم براش تنگ شده بود
+ میگم اگه به دوستای دانشگاه بگم میای مهمونی بگیریم ؟
_ اره حتما ( توجه جیمین الان انسانه وقتی اردک میشه که تو ماه قرمز دوباره ا.ت و ببوسه و اردک شه)
زنگ زدم دوستام و بهشون گفتم
همه اشون میان البته جیسو رفیق جن*ده اش و میاره ازش بدم میاد
پرش به مهمونی
همینطوری نشسته بودیم که
هیونجین: بیاید جرعت حقیقت
همه: باشه
جیسو:من میندازم
افتاد به نیک و نارام ( همونی که ا.ت ازش بدش میاد)
میکا: بدو ازش بپرس ج یا ح
نیک: جرعت یا حقیقت؟
نارام : چون عرضه ام زیاده جرعت
نیک : پای منو لیس بزن
.....
جیمین ویو
راستش احساس میکنم ا.ت بهم حس داره
البته که منم روش کراشم
_ خب دیگه انسان شدم
+ اره اما چجوری بریم از جنگل بیرون
_ نمیدونم
بیا فعلا راه بریم ببینیم به کجا می رسیم
+ اوکی
خورشید طلوع کرد ولی ما به شهر نرسیدیم یعنی چی آخه هوفف
بالاخره به جاده رسیدیم و یه ماشین که توش یه مرده میانسال بود سوار مون کرد
و برامون به خونه ا.ت
ا.ت ویو
رسیدیم خونه کلید انداختم و رفتیم تو
+ بالاخره خونه
_ اره دلم براش تنگ شده بود
+ میگم اگه به دوستای دانشگاه بگم میای مهمونی بگیریم ؟
_ اره حتما ( توجه جیمین الان انسانه وقتی اردک میشه که تو ماه قرمز دوباره ا.ت و ببوسه و اردک شه)
زنگ زدم دوستام و بهشون گفتم
همه اشون میان البته جیسو رفیق جن*ده اش و میاره ازش بدم میاد
پرش به مهمونی
همینطوری نشسته بودیم که
هیونجین: بیاید جرعت حقیقت
همه: باشه
جیسو:من میندازم
افتاد به نیک و نارام ( همونی که ا.ت ازش بدش میاد)
میکا: بدو ازش بپرس ج یا ح
نیک: جرعت یا حقیقت؟
نارام : چون عرضه ام زیاده جرعت
نیک : پای منو لیس بزن
.....
۷.۰k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.