مگر نه چنین است که همواره

مگر نه چنین است که همواره
روزها تهی از عشق است
هر سپیده‏دم نابخشودنی
هر نوازش ناپسند است و
هر خنده دشنامی
من به خود گوش می‏دهم
و تو به من گوش می‏دهی
همچون لاییدن سگی گم‏شده به سوی انزوای‏مان.
عشق ما را به عشق بیش از آن نیاز است
که گیاه را به باران

باید به سان آینه بود....
پل الوار
دیدگاه ها (۲)

مادربزرگ همیشه می گفت دردِ تن یک جا نمی ماند ، کلیه می زند ب...

یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شودناگهان جوهـرت ته میکشد ......

یک زندگی کم استبرای آن‌که تمام شکل‌هایدوستت دارم را با تو در...

مناز میان واژه‌های زلال« دوستی » را برگزیده‌ام ،آن‌جا کهبرف‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط