ازدواج اجباری پارت ۶۴
#ازدواج_اجباری
پارت 64
جیمین : نمیتونی ؟
چند ماه دیگه بچه من بدنیا میاد
چرا نمیتونی ؟
باید اشپزخونه تمیز باشه
گمشو برو
ات : گفتم که نمیتونم
ببخشید
جیمین : نکنه میخایکتک بخوری ؟
ات : میشهکتکم نزنی ؟🥺
جیمین : چهره تو برام مظلوم نکن
جیمین ات رو هل داد
جیمین : اینجوری نمیشه
باید کتکت بزنم
چند ماه کتک نخوردی ادم نمیشی
ات :
تروخدا کتکم نزن
حق...حق..
جیمین : هنوز که چیزی نیست زدی زیر گریه
یونا : کتکش بزن تا ادم شه😒
جیمین ات رو هل داد
و به کمرش با پاش لگد میزد ..
ات : حق..نکن..ایی درد داره
جیمین موهای ات رو کشید
ات :
تروخدا..حق...ایی..نکنن...حق...درد داره
ویو لینا :
خواستم برم به ات سر بزنم
میدونستم که حوس شیرینی کرده
خواستم برم دیدم صدای کتک میاد
درو واکردم
جیمین :
اینطوری نمیشه باید با کمربند بزنمت
ات :
حق..اییی... نکن ..جاش میمونه
جیمین : جهنم..!
دیدم جیمین داره ات رو کتک میزنه
و یونا هم داره بلند میخنده ..
لینا : نکن..
نکن ( باداد)
اون حاملستتت
جیمین : چی...چیی؟!!؟
اگه من براتون پارت گذاشتم 😔
پارت 64
جیمین : نمیتونی ؟
چند ماه دیگه بچه من بدنیا میاد
چرا نمیتونی ؟
باید اشپزخونه تمیز باشه
گمشو برو
ات : گفتم که نمیتونم
ببخشید
جیمین : نکنه میخایکتک بخوری ؟
ات : میشهکتکم نزنی ؟🥺
جیمین : چهره تو برام مظلوم نکن
جیمین ات رو هل داد
جیمین : اینجوری نمیشه
باید کتکت بزنم
چند ماه کتک نخوردی ادم نمیشی
ات :
تروخدا کتکم نزن
حق...حق..
جیمین : هنوز که چیزی نیست زدی زیر گریه
یونا : کتکش بزن تا ادم شه😒
جیمین ات رو هل داد
و به کمرش با پاش لگد میزد ..
ات : حق..نکن..ایی درد داره
جیمین موهای ات رو کشید
ات :
تروخدا..حق...ایی..نکنن...حق...درد داره
ویو لینا :
خواستم برم به ات سر بزنم
میدونستم که حوس شیرینی کرده
خواستم برم دیدم صدای کتک میاد
درو واکردم
جیمین :
اینطوری نمیشه باید با کمربند بزنمت
ات :
حق..اییی... نکن ..جاش میمونه
جیمین : جهنم..!
دیدم جیمین داره ات رو کتک میزنه
و یونا هم داره بلند میخنده ..
لینا : نکن..
نکن ( باداد)
اون حاملستتت
جیمین : چی...چیی؟!!؟
اگه من براتون پارت گذاشتم 😔
۲۲.۲k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.