سناریو✨🦕🌸
وقتی بهشون غذای ایرانی میدی
_____________________________________
نامجون (ذره بین خود را در اورده و مینگرد) :خب این چیه -به این میگن فسنجون :فسنجون چیه چه قدر شبیه اسم منه _نه این یه غذا ایرانیه (نامجون در حال ورق زده دیکشنری ایرانی) :به هر حال شبیه اسم منه _فقط بخورش :نههه من تا نفهمم گردو این فسنجون از کدوم باغه ول نمیکنم (و دوباره دیکشنری را ورق میزند)
جین (به صورت روان در حال گفتن اسم غذا ها) :این قیمه این تهچینه این مرغ این این این..... نگووووووووووووووو قرمه سبزی _اره تو از کجا میدونی (در حال که انگشت اشارشو جلو صورش گرفته با حالت تهدید رو به تو میگه) :من 27 سال زندگیمو گذاشتم پای رسیدن و خوردن این غذا اون وقت تو میگی من نمیدونم اسمش چیه _باشه باشه اروم باش همش مال خودت بخور نوش جون
شوگا :تو زندگیم تا حالا همچین شربتی نخورده بودم اسمش چی بود _شربته.... :نگو خودم میگم شربته..... تخمی نه نه نه _اهههههه شوگا صد دفعه گفتم تخمه شربتی :خودم میدونممممممم چرا گفتی _هیییییییییی
جیهوپ :این.... چیه چرا زرده _اسم ابن قیمس :چرا اینجوریه _چه جوریه :یه جوریه _اههههههه جیهوپ غر نزن فقط بخورشششششش :خب باشه چه جوری باید بخورمش _باید اینو بریزی روی برنج و بخوری :باگه ولی اگه مردم _بخورررررررررررررررر :باشه باشه(یک قاشق میخوره) :بابا بیخیال چه خوشمزس (بعد از ده دقیقه):اخخخخخخ خیلی خوب بود _وای جیهوپ ای بشقاب سوم بود :خیلی غر میزنی(قابلمه رو بر میداره و سمت میز ناهار خوری میره)
جیمین :ببخشید این برنجه چرا سبزه _به این میگن سبزی پلو جیمین :این چیه کنارش _اون ماهیه جیمین مطمئنم خوردی(با قیافه غم زده و لوس):ولی من کیمچی میخوام _حالا یه دونه امتحان کن :نموخوام _یهدونه یهدونه لطفا:نه نه نه _فقط یک قاشق جیمین لطفا:نه حتی فکرشم نکن _ایششش خب میدم دهنت:خب با شه _پوففففف جیمینا از دسته تو(و روی صندلی کنارش میشینی)_هیییی خی جیمین دهنتو باز کن هواپیما داره میاااااد افرین پسر خوب (بعد از یک ربع)_چه طور بود :خوب نبود_چیییییی:درواقع بی نظیر بود من بازم میخوام(سبزی پلو با ماهی😂....)
تهیونگ _ته ته بیا ببین چی پختم (با اشتیاق روی میز میشینه):چی پختی (ظرف رو میزاری جلوش):این چیه چه شبیه نودله _اره این یه غذا ایرانیه بهش میگن آش رشته :پشته؟_نه گلم رشته ر ر رشته :اها گرفتم به نظرررر خوش مزه میاد(به قاشق میخوره)_خببببببب؟:خب ببین این غذا به معنا واقعی کلمه هوش از سرم پروند خیلی خوب بود چرا ازینا قبلا درست نمیکردی _(باخنده)باشه ازین به بعد بیشتر درست میکنم نوش جان(چقدر اموزنده دارین تو این سناریو کل غذا هارو یاد میگیرید 😂)
جونگکوک (خسته وارد خونه میشه و میز ناهار رو میبینه):اااااااااااااا این چیه چه ترسناکه _سلام جونکوکا خسته نباشی بیا غذا:اووون اون اون چیه_چی؟:اونی که رو میزه _اوه این این کله پاچس یه غذا ایرانی :شما چه غذا هایی میخورین بیچاره رو کشتیش ببعی بیچاره _جونگکوکا بچه نشو بیا سر میز(با تردید سر میز میشینه) :خب الان چهطوری باید این ببعی به استلاح غذا رو خوردم (از همه چیزش براش تو کاسه میریزی)_خب بخور(جونگکوک درحالی که سعی میکنه به غذا نگاه نکنه و راحت غذاشو بخوره که تهش کل گوشتا و هرچی گوسفنده داشت بدون اینکه به تو بده لای نون سنگک میکنه میزنه هیچی هم به تو نمیرسه):اخخخخخخ خیلی خوب بود فردا بازم برای نهار درست کن من میرم بخوابم_از دسته تو جونگکوک
_____________________________________
نامجون (ذره بین خود را در اورده و مینگرد) :خب این چیه -به این میگن فسنجون :فسنجون چیه چه قدر شبیه اسم منه _نه این یه غذا ایرانیه (نامجون در حال ورق زده دیکشنری ایرانی) :به هر حال شبیه اسم منه _فقط بخورش :نههه من تا نفهمم گردو این فسنجون از کدوم باغه ول نمیکنم (و دوباره دیکشنری را ورق میزند)
جین (به صورت روان در حال گفتن اسم غذا ها) :این قیمه این تهچینه این مرغ این این این..... نگووووووووووووووو قرمه سبزی _اره تو از کجا میدونی (در حال که انگشت اشارشو جلو صورش گرفته با حالت تهدید رو به تو میگه) :من 27 سال زندگیمو گذاشتم پای رسیدن و خوردن این غذا اون وقت تو میگی من نمیدونم اسمش چیه _باشه باشه اروم باش همش مال خودت بخور نوش جون
شوگا :تو زندگیم تا حالا همچین شربتی نخورده بودم اسمش چی بود _شربته.... :نگو خودم میگم شربته..... تخمی نه نه نه _اهههههه شوگا صد دفعه گفتم تخمه شربتی :خودم میدونممممممم چرا گفتی _هیییییییییی
جیهوپ :این.... چیه چرا زرده _اسم ابن قیمس :چرا اینجوریه _چه جوریه :یه جوریه _اههههههه جیهوپ غر نزن فقط بخورشششششش :خب باشه چه جوری باید بخورمش _باید اینو بریزی روی برنج و بخوری :باگه ولی اگه مردم _بخورررررررررررررررر :باشه باشه(یک قاشق میخوره) :بابا بیخیال چه خوشمزس (بعد از ده دقیقه):اخخخخخخ خیلی خوب بود _وای جیهوپ ای بشقاب سوم بود :خیلی غر میزنی(قابلمه رو بر میداره و سمت میز ناهار خوری میره)
جیمین :ببخشید این برنجه چرا سبزه _به این میگن سبزی پلو جیمین :این چیه کنارش _اون ماهیه جیمین مطمئنم خوردی(با قیافه غم زده و لوس):ولی من کیمچی میخوام _حالا یه دونه امتحان کن :نموخوام _یهدونه یهدونه لطفا:نه نه نه _فقط یک قاشق جیمین لطفا:نه حتی فکرشم نکن _ایششش خب میدم دهنت:خب با شه _پوففففف جیمینا از دسته تو(و روی صندلی کنارش میشینی)_هیییی خی جیمین دهنتو باز کن هواپیما داره میاااااد افرین پسر خوب (بعد از یک ربع)_چه طور بود :خوب نبود_چیییییی:درواقع بی نظیر بود من بازم میخوام(سبزی پلو با ماهی😂....)
تهیونگ _ته ته بیا ببین چی پختم (با اشتیاق روی میز میشینه):چی پختی (ظرف رو میزاری جلوش):این چیه چه شبیه نودله _اره این یه غذا ایرانیه بهش میگن آش رشته :پشته؟_نه گلم رشته ر ر رشته :اها گرفتم به نظرررر خوش مزه میاد(به قاشق میخوره)_خببببببب؟:خب ببین این غذا به معنا واقعی کلمه هوش از سرم پروند خیلی خوب بود چرا ازینا قبلا درست نمیکردی _(باخنده)باشه ازین به بعد بیشتر درست میکنم نوش جان(چقدر اموزنده دارین تو این سناریو کل غذا هارو یاد میگیرید 😂)
جونگکوک (خسته وارد خونه میشه و میز ناهار رو میبینه):اااااااااااااا این چیه چه ترسناکه _سلام جونکوکا خسته نباشی بیا غذا:اووون اون اون چیه_چی؟:اونی که رو میزه _اوه این این کله پاچس یه غذا ایرانی :شما چه غذا هایی میخورین بیچاره رو کشتیش ببعی بیچاره _جونگکوکا بچه نشو بیا سر میز(با تردید سر میز میشینه) :خب الان چهطوری باید این ببعی به استلاح غذا رو خوردم (از همه چیزش براش تو کاسه میریزی)_خب بخور(جونگکوک درحالی که سعی میکنه به غذا نگاه نکنه و راحت غذاشو بخوره که تهش کل گوشتا و هرچی گوسفنده داشت بدون اینکه به تو بده لای نون سنگک میکنه میزنه هیچی هم به تو نمیرسه):اخخخخخخ خیلی خوب بود فردا بازم برای نهار درست کن من میرم بخوابم_از دسته تو جونگکوک
۲۲.۸k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.