سناریو

سلام این ادامه سناریو قبلی هست و اگه می‌خوایم بدونید چی شده برید قبلی رو بخونید

اول بالا رو بخون

فیک : وقتی ولت کردن و می‌خوام دوبازی برگردن به عنوان دوست پسر

نامجون
میاد دم در خونت و در میزنع از اونجایی که گریه کره بودی چشمات پف کرده بود
نامجون . ا.ت گریه کردی
.گریه ه مگه برات مهمه تو منو تنها گذاشتی
‌ نامجون . ببخشید
😭😭😭میری بغلش

یونگی
دم در وایساده بود و داشت به حرفایی که میزدی گوش میداد و بعد از اون درو میشکونه و میاد تو و بعلت می‌کنه
. یونگی
یونگی . شششش هیچی نگو علت کردم ببخشید که رفتن

هوسوک
از اونجایی که تازه کات کرده با دوست دخترش میاد ساحل و تورو میبینم که داریدگریه می‌کنی و پشیمون میشه
و از پشت بالا می‌کنه
هوسوک ‌‌. ببخشید که رفتم
. هوسوک تویی دلم تنگ شده بود
هوسوک. هیچی نگو بیا بغلم
. باش

جین
پایین استاده بود و پنجره هم باز بود برای همین شنید و اومد بالا
جین . ا.ت ببخشید نباید میرفتم ببخشید 😭😭😭
ا.ت . دیگه نرو باش 😭
جین .‌باش

جیمین
ایشون فردای اون روز اومد و پشیمون بود تو هم بخشیدیم

تهیونگ
پشت در بود و صداتو شنید و اومد داخل پشیمون بود

کوک رو به صورت تک پارتی میدم

این یک فیک خیالی است و نویسنده قصد توهین به اعضا را ندارد
اگه غلط املایی داشتم ببخشید