سنارویو کازوئه و چیفویو
چیفویو گوشیشو برداشت و به کازوئه زنگ زد
چیفویو:الو کازو جونم خوبی؟
کازوئه:سلام چیفویوو خوبم تو خوبی؟
چیفویو:قربونت برم با این کیوتیت
کازوئه:حیحی
چیفویو:کازوئه میای باهم دیگه بریم بیرون؟
کازوئه:اره میام حالا کجا؟
چیفویو:باهم بریم کافه
کازوئه:کی لباس بپوشم؟
چیفویو:الان بپوش
کازوئه رفت و لباساشو پوشید و یه تیپ اسپرت زد
کازوئه:الو چیفویو من امادم
چیفویو:من دم درم بیا پایین
کازوئه رفت پایین
کازوئه:سلام چیفویو جونممممم
چیفویو لبو شده بود و سلام کرد و بغلشو باز کرد و کازوئه پرید تو بغلش و با هم رفتن سمت کافه
کازوئه:میگم چیفویو معمولا پسرا سعی میکننن دخترارو سرخ کنن ولی من تورو سرخ کردم
چیفویو:میخوای بچه ی بدی باشم؟
کازوئه:عام نمیدونم
چیفویو:ولی انگار دلت میخواد(لبخند شیطانی*)
چیفویو:نظرت چیه امشب بیای خونم؟
کازوئه:چ ...چی؟
چیفویو دست کازوئه رو کشید و بردش خونش و انداختش رو تخت و روش خیمه زد
لباسای هردوشونو در و اورد
چیفویو لب کازوئه رو بوسید(ایجان😔🤝)
چیفویو مارکارو از گردن تا شکم گذاشت و عضوشو کرد داخلش
کازوئه جلوی خودشو گرفته بود تا جیغ نزنه
بعد چیفویو اروم اروم کوبوند و سرعتو بیشتر کرد
کازوئه از شدت درد چشماشو بسته بود
ارضا شدن
کازوئه با قیافه ی لبو:ببینم چیفویو این هوس بود یا....
چیفویو:من هم میخواستم تورو لبو کنم و هم نمیخواستم کسی نزدیکت شه
کازوئه خودشو توبغل چیفویو جا کرد
پایان
چیفویو:الو کازو جونم خوبی؟
کازوئه:سلام چیفویوو خوبم تو خوبی؟
چیفویو:قربونت برم با این کیوتیت
کازوئه:حیحی
چیفویو:کازوئه میای باهم دیگه بریم بیرون؟
کازوئه:اره میام حالا کجا؟
چیفویو:باهم بریم کافه
کازوئه:کی لباس بپوشم؟
چیفویو:الان بپوش
کازوئه رفت و لباساشو پوشید و یه تیپ اسپرت زد
کازوئه:الو چیفویو من امادم
چیفویو:من دم درم بیا پایین
کازوئه رفت پایین
کازوئه:سلام چیفویو جونممممم
چیفویو لبو شده بود و سلام کرد و بغلشو باز کرد و کازوئه پرید تو بغلش و با هم رفتن سمت کافه
کازوئه:میگم چیفویو معمولا پسرا سعی میکننن دخترارو سرخ کنن ولی من تورو سرخ کردم
چیفویو:میخوای بچه ی بدی باشم؟
کازوئه:عام نمیدونم
چیفویو:ولی انگار دلت میخواد(لبخند شیطانی*)
چیفویو:نظرت چیه امشب بیای خونم؟
کازوئه:چ ...چی؟
چیفویو دست کازوئه رو کشید و بردش خونش و انداختش رو تخت و روش خیمه زد
لباسای هردوشونو در و اورد
چیفویو لب کازوئه رو بوسید(ایجان😔🤝)
چیفویو مارکارو از گردن تا شکم گذاشت و عضوشو کرد داخلش
کازوئه جلوی خودشو گرفته بود تا جیغ نزنه
بعد چیفویو اروم اروم کوبوند و سرعتو بیشتر کرد
کازوئه از شدت درد چشماشو بسته بود
ارضا شدن
کازوئه با قیافه ی لبو:ببینم چیفویو این هوس بود یا....
چیفویو:من هم میخواستم تورو لبو کنم و هم نمیخواستم کسی نزدیکت شه
کازوئه خودشو توبغل چیفویو جا کرد
پایان
۵.۵k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.