پارت 3
پارت 3
ا.ت ویو
رفتم روی تخت که ناخودآگاه گریم گرفت و سوال های زیادی داشتم.
چرا منو اورده اینجا؟؟؟
باهام چیکار داره؟؟
نکنه می خواد ازم سو استفاده کنه؟؟؟؟
تو فکر بودم که چشمام سنگین شد و خوابم برد. با صدای در از خواب پریدم دیدم همون پسره بود،که با لباسی که شبیه لباس خدمتکارا بود اومد تو . گفت:
+پاشو اینو بپوش.
-چرا؟
+......
-چراااا؟
+خیلی داری زر میزنی دلت تنبیه می خواد؟!
-چه تنبیهی؟؟؟؟
که دیدم داشت میومد سمتم رفتم عقب که به دیوار خوردم صورتشو نزدیکم کرد و گفت:
+خودت می فهمی بیبی گرلم😈
اومدم بگم که من بیبی گرل تو نیستم.. که لباشو کوبوند رو لبام. با دستای کوچیکم تقلا می کردم اما 1 میلی مترم تکون نخورده که خودش از بوسیدنم دست کشید و رفت..
ا.ت ویو
رفتم روی تخت که ناخودآگاه گریم گرفت و سوال های زیادی داشتم.
چرا منو اورده اینجا؟؟؟
باهام چیکار داره؟؟
نکنه می خواد ازم سو استفاده کنه؟؟؟؟
تو فکر بودم که چشمام سنگین شد و خوابم برد. با صدای در از خواب پریدم دیدم همون پسره بود،که با لباسی که شبیه لباس خدمتکارا بود اومد تو . گفت:
+پاشو اینو بپوش.
-چرا؟
+......
-چراااا؟
+خیلی داری زر میزنی دلت تنبیه می خواد؟!
-چه تنبیهی؟؟؟؟
که دیدم داشت میومد سمتم رفتم عقب که به دیوار خوردم صورتشو نزدیکم کرد و گفت:
+خودت می فهمی بیبی گرلم😈
اومدم بگم که من بیبی گرل تو نیستم.. که لباشو کوبوند رو لبام. با دستای کوچیکم تقلا می کردم اما 1 میلی مترم تکون نخورده که خودش از بوسیدنم دست کشید و رفت..
۱۱.۸k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.