پارت ۳۱
پارت ۳۱
از دید ا/ت
صبح با حس سنگینی روی کمرم بیدار شدم دیدم جیهوپ بغلم کرده
چن لحظه فقد محو صورتش شدم
اون فوق العاده بود(درست نوشتم؟😐😂)
موهاش ریخته بود روی صورتش برای همین دستمو بردم جلو تا موهاشو بزنم کنار
موهاش نرم بود...دوسش داشتم
ک یهو گف
-خوشگلم!؟
+عاا ببخشید بیدارت کردم!
-جوابمو ندادی!
یه چشمشو باز کرد و دوباره گف:خوشگلم؟
خندم گرف
+عاره😁
منو بیشتر ب خودش نزدیک کرد
فاصله صورتامون انقد کم بود ک نفساش بهم میخورد و این باعث میشد تا دیوونه وار بخوامش(خواهرم حیا شرم😐😂)
-ولی تو از من خوشگل تری😌
خواستم از بغلش بیام بیرون ک نذاشت و لباشو آویزون کرد
-بوسم چی شد؟🥺
انقد کیوت بود ک ناخداگاه بوسه ای روی لباش زدم
میخواستم کوتاه باشه اما اون گردنمو گرف و ادامه داد
بعد از چن دیقه نفس کم اوردیم ک از کارش دست کشید
بلند شدم و رو تخت نشستم ک اونم پاشد
-امروز روز مهمیه پس باید زود تر بریم🤗
+درسته هوپی جووونممممم😃
رفتم دسشویی تا صورتمو بشورم
اومدم بیرون ک دیدم داره صبحونه درست میکنه
+چی درست میکنی!؟😁
-صبحونه😂
+😐😂💔تاثیر گذار بود
-حیف دستم تو غذاس😐
+شوخی کردم😁
صبحونه رو خوردیم و راه افتادیم
رسیدیم سرکت ک جیهوپ گف:دستمو بگیر
+باش
رفتم داخل همه ی جوری بهمون نگا میکردن
ک ماری رو دیدم(علامت ماری $)
$هوی دختره معلومه کجایییی😐💔
+مارییی جونممم😃
$مرگ😃🗿🔪
بغلش کردم
$له شدم عنتر خانوم🔪😐
+ماری اینجوری نگو دیح
زدم ب بازوش ک جیهوپ گف:دخترا بسه دارن نگامون میکنن
$اوا خاک ب سرم رئیس شما اینجایین🙄😁
جیهوپ خندش گرف
اومد نزدیکم
-خب خانوما و اقایون(بلند)
و بوسه ای روی لبای من گذاشت
از خجالت لپام سرخ شده بود
دوس داشتم خفش کنم(هوی😐🔪)
ماری کپ کرده بود
$شما دو تا قرار میزارین😐😐😐
-بله🙂
+جیهوپپپپپپپپپپپپ میکشمتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دنبالش کردم
همه نگامون میکردن
بعد از دوساعت....
(لباس ا/ت)
لایک کنین😐🔪💜
از دید ا/ت
صبح با حس سنگینی روی کمرم بیدار شدم دیدم جیهوپ بغلم کرده
چن لحظه فقد محو صورتش شدم
اون فوق العاده بود(درست نوشتم؟😐😂)
موهاش ریخته بود روی صورتش برای همین دستمو بردم جلو تا موهاشو بزنم کنار
موهاش نرم بود...دوسش داشتم
ک یهو گف
-خوشگلم!؟
+عاا ببخشید بیدارت کردم!
-جوابمو ندادی!
یه چشمشو باز کرد و دوباره گف:خوشگلم؟
خندم گرف
+عاره😁
منو بیشتر ب خودش نزدیک کرد
فاصله صورتامون انقد کم بود ک نفساش بهم میخورد و این باعث میشد تا دیوونه وار بخوامش(خواهرم حیا شرم😐😂)
-ولی تو از من خوشگل تری😌
خواستم از بغلش بیام بیرون ک نذاشت و لباشو آویزون کرد
-بوسم چی شد؟🥺
انقد کیوت بود ک ناخداگاه بوسه ای روی لباش زدم
میخواستم کوتاه باشه اما اون گردنمو گرف و ادامه داد
بعد از چن دیقه نفس کم اوردیم ک از کارش دست کشید
بلند شدم و رو تخت نشستم ک اونم پاشد
-امروز روز مهمیه پس باید زود تر بریم🤗
+درسته هوپی جووونممممم😃
رفتم دسشویی تا صورتمو بشورم
اومدم بیرون ک دیدم داره صبحونه درست میکنه
+چی درست میکنی!؟😁
-صبحونه😂
+😐😂💔تاثیر گذار بود
-حیف دستم تو غذاس😐
+شوخی کردم😁
صبحونه رو خوردیم و راه افتادیم
رسیدیم سرکت ک جیهوپ گف:دستمو بگیر
+باش
رفتم داخل همه ی جوری بهمون نگا میکردن
ک ماری رو دیدم(علامت ماری $)
$هوی دختره معلومه کجایییی😐💔
+مارییی جونممم😃
$مرگ😃🗿🔪
بغلش کردم
$له شدم عنتر خانوم🔪😐
+ماری اینجوری نگو دیح
زدم ب بازوش ک جیهوپ گف:دخترا بسه دارن نگامون میکنن
$اوا خاک ب سرم رئیس شما اینجایین🙄😁
جیهوپ خندش گرف
اومد نزدیکم
-خب خانوما و اقایون(بلند)
و بوسه ای روی لبای من گذاشت
از خجالت لپام سرخ شده بود
دوس داشتم خفش کنم(هوی😐🔪)
ماری کپ کرده بود
$شما دو تا قرار میزارین😐😐😐
-بله🙂
+جیهوپپپپپپپپپپپپ میکشمتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دنبالش کردم
همه نگامون میکردن
بعد از دوساعت....
(لباس ا/ت)
لایک کنین😐🔪💜
۱۴.۰k
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.