365 day
#365_day
P2
بچه ها این ادامشه
_پدرت! برو ازش بپرس . .
دستاشو از یقه ی تهیونگ جدا کرد، تهیونگ یقه شو تکوند .و روشو برگردوند سمتم .
_اماده شدی؟ بریم .
وویونگ با عجله سمت اتاق بابا رفت و منم دنبال تهیونگ رفتم .
توی ماشین بودیم ، حتی یک کلمه حرفم بینمون رد و بدل نشد که رسیدیم ، پیاده شد و درو برم باز کرد و چمدونمو اورد .
_از خونه ی جدیدت خوشت میاد؟ . . .
P2
بچه ها این ادامشه
_پدرت! برو ازش بپرس . .
دستاشو از یقه ی تهیونگ جدا کرد، تهیونگ یقه شو تکوند .و روشو برگردوند سمتم .
_اماده شدی؟ بریم .
وویونگ با عجله سمت اتاق بابا رفت و منم دنبال تهیونگ رفتم .
توی ماشین بودیم ، حتی یک کلمه حرفم بینمون رد و بدل نشد که رسیدیم ، پیاده شد و درو برم باز کرد و چمدونمو اورد .
_از خونه ی جدیدت خوشت میاد؟ . . .
۲.۰k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.