𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝟐
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟒
ته :اره خوشگلم میبررم.... گوشیم رو از توی کتم صندلی عقب بردار عشقم به پرستارش زنگ بزن بگو شب بیارتش عمارت .......
ات خم شد و از صندلی عقب گوشی تهیونگ آورد و وقتی بازش کرد....
ات: اممم تهیونگ رمز موبایلت رو بزن
ته :سال تولدت و پشت بندش سال ازدواجمون
ات:( با خنده ای که سرشار از عشق بود بهش نگاه کردم)
بعد از اینکه با پرستار یونتان صحبت کردم قرار شد ساعت ۱۰ شب بیارتش عمارت خودمون هم تازه رسیدیم خونه و تهیونگ ماشین رو تحویل بادیگارد داد و وارد شدیم ..... تقریبا خسته بودم فقط دلم می خواست خودم رو پرت کنم روو تخت وقتی از پله های عمارت بالا میرفتم دیدم که تهیونگ رفت سمت اشپزخونه منم با خیال اینکه اون تو اشپزخونه هست رفتم تو اتاق روی تخت نشستم و کتم رو در آوردم و انداختم پایین تخت و بعدش تاپ کوتاه زیر کتم رو
داشتم دکمه شلوارم رو باز میکردم که با حس دست دور کمرم هینی کشیدم.........
ته = شیییییییی
ات: ترسوندیم ته
ته: آماده تنبیهات هستی پرنسس کوچولو ؟
( همون لحظه سگک سوتیnم رو باز کرد که از تنم افتاد و بالا تنم کاملا لخت شد )
ته :جواب ندادی پرنسس آماده تنبیه ات هستی؟
ات :این نامردی ترین تنبیه جهانه!!! فقط برای اینکه دلم میخواد تانی باهامون بیاد؟
ته :فقط نه !!!
ات :چی کار کردم دیگه ؟؟؟
ته :هیچی پرنسس كوچولو من دلم برات تنگ شده
(با حالت ناز و اشوه برگشتم سمت تهیونگ و دستم رو حلقه کردم دور گردنش و روی پاش نشستم طوری که دو تا پام رو دور کمرش حلقه کردم )
ات :پس چرا تنبیه ؟ چرا عاشقانه و رفع دلتنگی نباشه؟
ته:( صورتش رو آورد جلو دقیقا روبه روی صورتت پچ زد )
ته: چون وقتی دستات بسته اس و کاری جز نaله نمی تونی بکنی لذت میبرم (همراه با یک پوزخند گفت)
ات: بی رحم( به حالت قهر اومدم از روی پاش پاشم که دستم رو گرفت برگردوند سر جام )
ته: بعد میگم فسقلی میگی نه ...... خب بیا امتحانش کنیم من کارم رو شروع میکنم اگر تکون خوردی پس به روش من بازی رو ادامه میدیم اگر تکون نخوردی هر چی تو بگی ..... قبوله؟
ات: اوكي ..... قبوله
ته :پس تا برگردم همه لباسات در بیار و رو تخت دراز بکش
وقتی تهیونگ از اتاق بیرون رفت لباسام رو کامل در آوردم و موهام رو باز کردم و دورم ریختم و روی تخت نشستم چند دقیقه میشد که رفته بود و حوصلم سر رفت و گوشیم رو برداشتم و چون کاملا لخت بودم سردم شده بود و رفتم زیر پتو و توی گوشیم میچرخیدم که در اتاق باز شد. ..........
ته :سردته؟
ات: اره یه خورده
ته: کنترل اسپیلت کجاس ؟
ات :فکر کنم روی میز توی اتاق لباسه
ته:( بعد از روشن کردن اسپیلت برگشتم سمت ات)
ته :الان گرم میشه اتاق .......
ات: اون چیه دستت؟
ته :مممم میفهمی پرنسس
𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝟐
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟒
ته :اره خوشگلم میبررم.... گوشیم رو از توی کتم صندلی عقب بردار عشقم به پرستارش زنگ بزن بگو شب بیارتش عمارت .......
ات خم شد و از صندلی عقب گوشی تهیونگ آورد و وقتی بازش کرد....
ات: اممم تهیونگ رمز موبایلت رو بزن
ته :سال تولدت و پشت بندش سال ازدواجمون
ات:( با خنده ای که سرشار از عشق بود بهش نگاه کردم)
بعد از اینکه با پرستار یونتان صحبت کردم قرار شد ساعت ۱۰ شب بیارتش عمارت خودمون هم تازه رسیدیم خونه و تهیونگ ماشین رو تحویل بادیگارد داد و وارد شدیم ..... تقریبا خسته بودم فقط دلم می خواست خودم رو پرت کنم روو تخت وقتی از پله های عمارت بالا میرفتم دیدم که تهیونگ رفت سمت اشپزخونه منم با خیال اینکه اون تو اشپزخونه هست رفتم تو اتاق روی تخت نشستم و کتم رو در آوردم و انداختم پایین تخت و بعدش تاپ کوتاه زیر کتم رو
داشتم دکمه شلوارم رو باز میکردم که با حس دست دور کمرم هینی کشیدم.........
ته = شیییییییی
ات: ترسوندیم ته
ته: آماده تنبیهات هستی پرنسس کوچولو ؟
( همون لحظه سگک سوتیnم رو باز کرد که از تنم افتاد و بالا تنم کاملا لخت شد )
ته :جواب ندادی پرنسس آماده تنبیه ات هستی؟
ات :این نامردی ترین تنبیه جهانه!!! فقط برای اینکه دلم میخواد تانی باهامون بیاد؟
ته :فقط نه !!!
ات :چی کار کردم دیگه ؟؟؟
ته :هیچی پرنسس كوچولو من دلم برات تنگ شده
(با حالت ناز و اشوه برگشتم سمت تهیونگ و دستم رو حلقه کردم دور گردنش و روی پاش نشستم طوری که دو تا پام رو دور کمرش حلقه کردم )
ات :پس چرا تنبیه ؟ چرا عاشقانه و رفع دلتنگی نباشه؟
ته:( صورتش رو آورد جلو دقیقا روبه روی صورتت پچ زد )
ته: چون وقتی دستات بسته اس و کاری جز نaله نمی تونی بکنی لذت میبرم (همراه با یک پوزخند گفت)
ات: بی رحم( به حالت قهر اومدم از روی پاش پاشم که دستم رو گرفت برگردوند سر جام )
ته: بعد میگم فسقلی میگی نه ...... خب بیا امتحانش کنیم من کارم رو شروع میکنم اگر تکون خوردی پس به روش من بازی رو ادامه میدیم اگر تکون نخوردی هر چی تو بگی ..... قبوله؟
ات: اوكي ..... قبوله
ته :پس تا برگردم همه لباسات در بیار و رو تخت دراز بکش
وقتی تهیونگ از اتاق بیرون رفت لباسام رو کامل در آوردم و موهام رو باز کردم و دورم ریختم و روی تخت نشستم چند دقیقه میشد که رفته بود و حوصلم سر رفت و گوشیم رو برداشتم و چون کاملا لخت بودم سردم شده بود و رفتم زیر پتو و توی گوشیم میچرخیدم که در اتاق باز شد. ..........
ته :سردته؟
ات: اره یه خورده
ته: کنترل اسپیلت کجاس ؟
ات :فکر کنم روی میز توی اتاق لباسه
ته:( بعد از روشن کردن اسپیلت برگشتم سمت ات)
ته :الان گرم میشه اتاق .......
ات: اون چیه دستت؟
ته :مممم میفهمی پرنسس
۱۸.۵k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.