We were just friends but...P.14
ا.ت : خب الان من تشنمه ولی نمی خوام س.ک.س کنم *غر غر
جیمین : عااااا چاگیاااا لجبازی نکن
ا.ت : چرا ؟ داری کاریو ازم می خوای که دوستش ندارم
جیمین در گوش ا.ت : پریشب که خوب قربون صدقم می رفتی
جیمین : ددی تند تر
ا.ت : نخیرم
جیمین : عاههه ددی بهت نیاز دارم
ا.ت :*خجالت خفه شوووووو
جیمین : انیوی باید انجامش بدیم
ا.ت : الان ؟
جیمین : یس بیبی گرل 😉
جیمین دست ا.تو میگیره و می بره سمت اتاقشون ، بعد خودش رو تخت می شینه به تاج تخت تکیه میده و به ا.ت میگه بیاد رو پاهاش
*ا.ت ویو
منکه مجبورم بکنم پس حداقل یکم کرم بریزم
ا.ت رفت دقیقا نشست روی د.ی.ک ددیش و هی با.س.ن.شو تکون میداد
جیمین : عا...عاح ب..یب چیکار می...کنی ؟
ا.ت : ددی می خواستم تورو تح.ری.ک کنم ولی خودمم نیازت دارم امممم
جیمین بلند شد تیشرتش رو در اورد و اومد سراغ ا.ت ، ا.ت رو رو تخت دراز داد و به سمت لبش هجوم اورد بعد لباسای ا.تو تو تنش جر داد که یهو...
^ادامه دارد...^
بچه ها پارت 15 اسماته میزارم تو کامنتا چون پستش کرده بودم ویسگون پاکش کرد
جیمین : عااااا چاگیاااا لجبازی نکن
ا.ت : چرا ؟ داری کاریو ازم می خوای که دوستش ندارم
جیمین در گوش ا.ت : پریشب که خوب قربون صدقم می رفتی
جیمین : ددی تند تر
ا.ت : نخیرم
جیمین : عاههه ددی بهت نیاز دارم
ا.ت :*خجالت خفه شوووووو
جیمین : انیوی باید انجامش بدیم
ا.ت : الان ؟
جیمین : یس بیبی گرل 😉
جیمین دست ا.تو میگیره و می بره سمت اتاقشون ، بعد خودش رو تخت می شینه به تاج تخت تکیه میده و به ا.ت میگه بیاد رو پاهاش
*ا.ت ویو
منکه مجبورم بکنم پس حداقل یکم کرم بریزم
ا.ت رفت دقیقا نشست روی د.ی.ک ددیش و هی با.س.ن.شو تکون میداد
جیمین : عا...عاح ب..یب چیکار می...کنی ؟
ا.ت : ددی می خواستم تورو تح.ری.ک کنم ولی خودمم نیازت دارم امممم
جیمین بلند شد تیشرتش رو در اورد و اومد سراغ ا.ت ، ا.ت رو رو تخت دراز داد و به سمت لبش هجوم اورد بعد لباسای ا.تو تو تنش جر داد که یهو...
^ادامه دارد...^
بچه ها پارت 15 اسماته میزارم تو کامنتا چون پستش کرده بودم ویسگون پاکش کرد
۶.۳k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.