عشق بی انتها ¹⁷
(پیاده شدن)
×: رمز در و بزن دستم پره
÷: اوک (اثر انگشتی رو زد نه رمز و )
×: (رفت داخل وسایل هارو گذاشت اون دوتا هم مث جوجه اردک پشت اینا می رفتن)
÷: من برم لباس بپوشم(عکس لباسشون پست بعد)
×: اوک
(۵ مین بعد)
÷: میتونی بری لباست و بپوشی
×: اوک
(۵ مین بعد)
×: منم اومدم بریم آرایش کنیم
÷: بریم
(۳۰ مین بعد)
÷_×: آماده شدیم
(۲۹ مین قبل)
+: فک کنم ما اینجا چغندریم
*: من فک نمیکنم مطمئنم
×_÷: ما آماده ایم
×: آلان اینجا چیکار میکنید پاشید برید ببینم
+: نچ
÷: چه غلطا
*: چرا بریم
×: چون داریم میری خونه ی خالم و شبم نمیایم و خوش ندارم دوتا پسر تو خونمون باشن
+: بیا بریم
*: اومدم
÷: وای خدا شرشون کم شد
×: دقیقا
÷: تو واقعا میخوای با پسر خاله ازدواج کنی؟!
×: نچ نمیخوام اصن نمیخوام با هیچ بنی بشری ازدواج کنم
توچی؟!
÷: منم نه دوتاشون زشتن
×: دقیقا
÷: حالا پاشو بریم خونه ی خاله
×: پاشو
×: رمز در و بزن دستم پره
÷: اوک (اثر انگشتی رو زد نه رمز و )
×: (رفت داخل وسایل هارو گذاشت اون دوتا هم مث جوجه اردک پشت اینا می رفتن)
÷: من برم لباس بپوشم(عکس لباسشون پست بعد)
×: اوک
(۵ مین بعد)
÷: میتونی بری لباست و بپوشی
×: اوک
(۵ مین بعد)
×: منم اومدم بریم آرایش کنیم
÷: بریم
(۳۰ مین بعد)
÷_×: آماده شدیم
(۲۹ مین قبل)
+: فک کنم ما اینجا چغندریم
*: من فک نمیکنم مطمئنم
×_÷: ما آماده ایم
×: آلان اینجا چیکار میکنید پاشید برید ببینم
+: نچ
÷: چه غلطا
*: چرا بریم
×: چون داریم میری خونه ی خالم و شبم نمیایم و خوش ندارم دوتا پسر تو خونمون باشن
+: بیا بریم
*: اومدم
÷: وای خدا شرشون کم شد
×: دقیقا
÷: تو واقعا میخوای با پسر خاله ازدواج کنی؟!
×: نچ نمیخوام اصن نمیخوام با هیچ بنی بشری ازدواج کنم
توچی؟!
÷: منم نه دوتاشون زشتن
×: دقیقا
÷: حالا پاشو بریم خونه ی خاله
×: پاشو
۲.۲k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.