🖇فراز و نشیب 🖇
V... RHS:
دیانا: منم کل صورتت رو گاز میگرفتم
ارسلان: باشه خانم وحشی 😂😂
دیانا: وحشی خودتی ... نخند
ارسلان: آخ دیا چقدر در آوردن حرصت شیرینهه
دیانا: ارسلانننن
ارسلان: باشه حالا کجا بریمم ؟
دیانا: ارسلان میهش بریم لباس بخریم؟
ارسلان: آهان پس دلت میخواد بر شکسته شم ؟
دیانا: فقط دو دست
ارسلان: باشه دیگه با اون چهرت خر شدم
دیانا: خود به خود بوسی روی گونش زدم
ارسلان: عععع پس تو هم امشب دلت میخواد
دیانا: خفه شو ....
ارسلان: 😂
_______________________________
ارسلان: دیانا توی ماشین خوابش برده بود و دو دست لباس گرفتع بود .... ساعت ۱۲ بود و رسیدیم خونه ... دیانا رو صداش کردم که سریع با لباسا دوید بالا
دیانا: از پنجره بزرگ پذیرایی به ارسلان نگاه میکردم ... داشت وسیله هارو میآورد ارسلان امشب پاستا خریده بود که بخوریم ... ولی من فکر صبح بودم که قرار بود تست بارداری از شقایق بگیریم
میدونم کمه اما با وجود کارام ازم قبول کنین بازم پارت میزارم
دیانا: منم کل صورتت رو گاز میگرفتم
ارسلان: باشه خانم وحشی 😂😂
دیانا: وحشی خودتی ... نخند
ارسلان: آخ دیا چقدر در آوردن حرصت شیرینهه
دیانا: ارسلانننن
ارسلان: باشه حالا کجا بریمم ؟
دیانا: ارسلان میهش بریم لباس بخریم؟
ارسلان: آهان پس دلت میخواد بر شکسته شم ؟
دیانا: فقط دو دست
ارسلان: باشه دیگه با اون چهرت خر شدم
دیانا: خود به خود بوسی روی گونش زدم
ارسلان: عععع پس تو هم امشب دلت میخواد
دیانا: خفه شو ....
ارسلان: 😂
_______________________________
ارسلان: دیانا توی ماشین خوابش برده بود و دو دست لباس گرفتع بود .... ساعت ۱۲ بود و رسیدیم خونه ... دیانا رو صداش کردم که سریع با لباسا دوید بالا
دیانا: از پنجره بزرگ پذیرایی به ارسلان نگاه میکردم ... داشت وسیله هارو میآورد ارسلان امشب پاستا خریده بود که بخوریم ... ولی من فکر صبح بودم که قرار بود تست بارداری از شقایق بگیریم
میدونم کمه اما با وجود کارام ازم قبول کنین بازم پارت میزارم
۱۸.۶k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.