ادامه تک پارتی شوگا
پارت اخر
ویو ات
به شکم خونیم زل زده بودم که یهو چشمام بسته شد
......
با عرق زیاد و شکه زده از خواب پریدم به اطراف نگاه کردم یعنی همشون خواب بودن به شکمم هم نگاهی انداختم سالم سالم بود
زود بلند شدم و به سمت چراغ رفتم
...
همه چراغ های خونه رو روشن کرده بودم و به اطراف نگاه می کردم هیچ چیز مشکوکی نبود تو خونه بعد مطمعن شدن رفتم از سفت بودن قفل خونه هم مطمین بشم ولی انگار..
ی نامه کنار دره خونه بود برش داشتم
و با ترس واش کردم
نوشته : دارلینگم تو خواب خیلی شیرینی ولی انگار داشتی خواب میدی
از طرف ددیت بوس بهت لاوم
. بازم میام به دیدنت
با دیدن نوشته کاغذ از دستم افتاد
بدو بدو به سمت تراس خونه رفتم و وقتی بازش کردم دیدم به ماشین فراری مشکی دم دره خونه هست با چراغ پشتی ماشین بهم علامت داد و با سرعت زیاد زود رفت
خدا به دادم برسه شروع شد
.
.
.
پایان 🌚💋
ویو ات
به شکم خونیم زل زده بودم که یهو چشمام بسته شد
......
با عرق زیاد و شکه زده از خواب پریدم به اطراف نگاه کردم یعنی همشون خواب بودن به شکمم هم نگاهی انداختم سالم سالم بود
زود بلند شدم و به سمت چراغ رفتم
...
همه چراغ های خونه رو روشن کرده بودم و به اطراف نگاه می کردم هیچ چیز مشکوکی نبود تو خونه بعد مطمعن شدن رفتم از سفت بودن قفل خونه هم مطمین بشم ولی انگار..
ی نامه کنار دره خونه بود برش داشتم
و با ترس واش کردم
نوشته : دارلینگم تو خواب خیلی شیرینی ولی انگار داشتی خواب میدی
از طرف ددیت بوس بهت لاوم
. بازم میام به دیدنت
با دیدن نوشته کاغذ از دستم افتاد
بدو بدو به سمت تراس خونه رفتم و وقتی بازش کردم دیدم به ماشین فراری مشکی دم دره خونه هست با چراغ پشتی ماشین بهم علامت داد و با سرعت زیاد زود رفت
خدا به دادم برسه شروع شد
.
.
.
پایان 🌚💋
۱۲.۴k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.