پارت3
پارت3
5مین بعد
دیدم بچه ها اومدن
ته. سلام
نامی یونگی. سلام
نامی. بزنین بریم(خندید پاش رو گذاشت روی گاز)
ته. من هنوز ارزو دارم تو می خوای بکشیمممم(سعی در خنده)
نامی. نترس بابا هیچی نمیشه اگه بخوام یواش برم تا 1 ساعت دیگه نمیرسیم(خنده)
یونگی. نترس این همیشه انقد تند میره تازه الان کمی داره یواش میره
ته. یا پشمائیل(خنده)
چند مین بعد
ویو کوک
بالاخره رسیدیم من و جیمین دم در شهر بازی پیاده شدیم منتظر موندیم تا جین ماشین رو پارک کنه
کوک. پس چرا نیومد؟
جیمین. نمیدونم... بیا بریم ببینم
(بچه ها اینجا نامی و یونگی و ته هم رسیدن میخواستن پارک کنن که جین زد تو ماشین نامی😂)
جیمین. عه اینجا چه خبره تو چرا ماشین این بدبختو چول کردی؟(تعجب)
جین. نمیدنم... از عمد نبود کهه
کوک.(این صورتش رو کرده اونطرف داره جر میخوره😅)
یونگی. ایک چرا صورتش رو کرده اونطرف داره میخنده؟
جین. وایسا(میزنه پس کله کوک)
کوک. اییی چرا میزنی تو ماشین اینو صاف کردی من باید کتک بخورم
ت. ببخشید ولی دوست ما اسم داره اسمشم ناجون چرا هی بهش میگین این
کوک. عه من فکر کردم باباتونه اوردتون شهر بازی
یونگی. مگه ما بچه اییم که بابامون بیارمون شهر بازی درضمن این کجاش پیره؟
جیمین. عه کوک گربه بیا بریم بگیریمش
یونگی. سمت من نمیای(ی کوچولو داد زد)
کوک. چرا سرش داد میزنی مگه چی گفت جوجه کوچولو خوبی؟
جیمین.(بغض)
نامی. اهم اهم
یونگی.(نگاه نامی میکنه)باشه... ببخشید جوجه
همشون تعجب میکنن
یونگی.
ببخشید دیر شد اینو بخونید منم برم دوباره بنویسم
5مین بعد
دیدم بچه ها اومدن
ته. سلام
نامی یونگی. سلام
نامی. بزنین بریم(خندید پاش رو گذاشت روی گاز)
ته. من هنوز ارزو دارم تو می خوای بکشیمممم(سعی در خنده)
نامی. نترس بابا هیچی نمیشه اگه بخوام یواش برم تا 1 ساعت دیگه نمیرسیم(خنده)
یونگی. نترس این همیشه انقد تند میره تازه الان کمی داره یواش میره
ته. یا پشمائیل(خنده)
چند مین بعد
ویو کوک
بالاخره رسیدیم من و جیمین دم در شهر بازی پیاده شدیم منتظر موندیم تا جین ماشین رو پارک کنه
کوک. پس چرا نیومد؟
جیمین. نمیدونم... بیا بریم ببینم
(بچه ها اینجا نامی و یونگی و ته هم رسیدن میخواستن پارک کنن که جین زد تو ماشین نامی😂)
جیمین. عه اینجا چه خبره تو چرا ماشین این بدبختو چول کردی؟(تعجب)
جین. نمیدنم... از عمد نبود کهه
کوک.(این صورتش رو کرده اونطرف داره جر میخوره😅)
یونگی. ایک چرا صورتش رو کرده اونطرف داره میخنده؟
جین. وایسا(میزنه پس کله کوک)
کوک. اییی چرا میزنی تو ماشین اینو صاف کردی من باید کتک بخورم
ت. ببخشید ولی دوست ما اسم داره اسمشم ناجون چرا هی بهش میگین این
کوک. عه من فکر کردم باباتونه اوردتون شهر بازی
یونگی. مگه ما بچه اییم که بابامون بیارمون شهر بازی درضمن این کجاش پیره؟
جیمین. عه کوک گربه بیا بریم بگیریمش
یونگی. سمت من نمیای(ی کوچولو داد زد)
کوک. چرا سرش داد میزنی مگه چی گفت جوجه کوچولو خوبی؟
جیمین.(بغض)
نامی. اهم اهم
یونگی.(نگاه نامی میکنه)باشه... ببخشید جوجه
همشون تعجب میکنن
یونگی.
ببخشید دیر شد اینو بخونید منم برم دوباره بنویسم
۶.۶k
۰۵ تیر ۱۴۰۳