وقتی جونگین داره اشپزی میکنه(درخواستی)
علامت ها
بنگچان+
جونگین_
.
.
.
چان از بیرون اشپزخونه درحال نگاه کردن به بیبی بویش بود که داشت اشپزی میکرد
بعد از گذشت چند دقیقه دیگه طاقتش تموم شد و وارد اشپزخونه شد ، سمت جونگین رفت و از پشت بغلش کرد
_(لبخند)
_عاشق وقتایی ام که از پشت بغلم میکنی(لبخند)
+منم عاشق وقتایی ام که برام بیبی بوی میشی!
با این حرف چان جونگین یکم ترسید ، اخه بخاطر کار دوروز پیششون هنوز درد داشت
چان شروع کرد به مکیدن گردن جونگین
_نکن چان ، اینطوری نمیتونم اشپزی کنم
+نکن!
_یعنی چی؟ اونجوری گشنه میمونیم
+برگرد سمت من
جونگین شعله گاز رو کم کرد به سمت چان برگشت که چان بدون هیچ معطلی لباشو رو لباس جونگین گذاشت
چان همینجوری که داشت جونگین رو میبوسید با دستاش باسن جونگین رو نوازش میکرد و گاهی هم بهش اسپنک میزد
چان از جونگین جدا شد
+تا وقتی تو هستی غذا برای چیمه؟
چان دست جونگین رو گرفت و روی پایین تنش گذاشت
+بخاطر تو بیدار شده ، بخوابونش بعد اشپزی کن
چان خودش گاز رو خاموش کرد ، دست جونگین رو گرفت و برد روی مبل ، شلوارشو در آورد
جونگین با دیدن دیک چان که خیلی بزرگ شده بود ترسید
+چیه؟میخوای تا صبح نگاش کنی؟
به شلوار جونگین اشاره کرد
+درش بیارم یا خودت در میاری؟
_خ..خ..خ.خودم در میارم نیازی نیست تو کار کنی چان
+چان؟
_منظورم ددی بود
+مهم نیست به هرحال بخاطرش قراره دردت ده برابر بشه
جونگین شلوارشو دراورد و همونجایی که بود وایستاد
+بشین روش دیگه ، منتظر چی هستی؟(نیشخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
بنگچان+
جونگین_
.
.
.
چان از بیرون اشپزخونه درحال نگاه کردن به بیبی بویش بود که داشت اشپزی میکرد
بعد از گذشت چند دقیقه دیگه طاقتش تموم شد و وارد اشپزخونه شد ، سمت جونگین رفت و از پشت بغلش کرد
_(لبخند)
_عاشق وقتایی ام که از پشت بغلم میکنی(لبخند)
+منم عاشق وقتایی ام که برام بیبی بوی میشی!
با این حرف چان جونگین یکم ترسید ، اخه بخاطر کار دوروز پیششون هنوز درد داشت
چان شروع کرد به مکیدن گردن جونگین
_نکن چان ، اینطوری نمیتونم اشپزی کنم
+نکن!
_یعنی چی؟ اونجوری گشنه میمونیم
+برگرد سمت من
جونگین شعله گاز رو کم کرد به سمت چان برگشت که چان بدون هیچ معطلی لباشو رو لباس جونگین گذاشت
چان همینجوری که داشت جونگین رو میبوسید با دستاش باسن جونگین رو نوازش میکرد و گاهی هم بهش اسپنک میزد
چان از جونگین جدا شد
+تا وقتی تو هستی غذا برای چیمه؟
چان دست جونگین رو گرفت و روی پایین تنش گذاشت
+بخاطر تو بیدار شده ، بخوابونش بعد اشپزی کن
چان خودش گاز رو خاموش کرد ، دست جونگین رو گرفت و برد روی مبل ، شلوارشو در آورد
جونگین با دیدن دیک چان که خیلی بزرگ شده بود ترسید
+چیه؟میخوای تا صبح نگاش کنی؟
به شلوار جونگین اشاره کرد
+درش بیارم یا خودت در میاری؟
_خ..خ..خ.خودم در میارم نیازی نیست تو کار کنی چان
+چان؟
_منظورم ددی بود
+مهم نیست به هرحال بخاطرش قراره دردت ده برابر بشه
جونگین شلوارشو دراورد و همونجایی که بود وایستاد
+بشین روش دیگه ، منتظر چی هستی؟(نیشخند)
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
۲۶.۳k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.