پارت۲۰
پارت۲۰
ا.ت:بفرما بشین
رفت رو مبل نشست
حس میکردم معذبه
ا.ت: راحت باش*لبخند
کل خونه رو با چشماش انالیز کرد
تهیونگ:حالت خوبه؟سرت که درد نمیکنه؟
یه خنده صدا دار زدم
ا.ت:باید دیروز میدی فکر میکردی زده به سرم مثله دیوونه ها اهنگ گذاشته بودمو این وسط میرقصیدم اخرشم مامان دستگیرم کرد
تهیونگ: خوشحالم بلاخره کوتاه اومدی*خنده
ا.ت:نمی دونم اثرات تصادفه*خنده
ا.ت:صبحانه خوردی؟
تهیونگ: راستش نه
ا.ت:خوبه منم الان بیدار شدم
تهیونگ: پس من صبحونه درست میکنم
ا.ت:نه خودم میتونم
تهیونگ: ا.ت لطفا گفتی راحت باشم میخوام خودم درست کنم توهم استراحت کن
ا.ت: ب.باشه
بلند شدو رفت تو اشپزخونه
تهیونگ: خاله کجاست؟
ا.ت:امروز زود تر رفت سر کار
تهیونگ: به نظرت به خودش فشار نمیاره؟
ا.ت:مامانم چهارساله تمام برای رستورانش جون کند فکر نکنم به دیدن موفقتش بهش فشار بیاد
تهیونگ: راست میگی
ات:ببینم تو چجپری اشپزی بلدی؟
تهیونگ: خب من از بزرگنرین هیونگم جین یاد گرفتم
ا.ت:اشپزه؟
تهیونگ: نه ولی از اشپزم کم نداره فقط ماهیاش وایی میمیری براشون
ا.ت:وایی اینجوری نگو دلم میکشه
تهیونگ: یادمه اوایل دبیو هیچی نداشتیم سینه های مرغو ابپز میکردیمو نمک میزدیم میخوردیم خیلی خوشمزه بود
ا.ت:پس همچین زندگی ای حقتونه خوشحالم
تهیونگ: ممنونم
ا.ت:خب مستر تایگر میخوای چی درست کنی؟
تهیونگ: تایگر؟
ا.ت:مگه ارمیا بهت نمیگن ببر؟
تهیونگ: اره
ا.ت:خب دیگه
ا.ت:نگفتی چی میخوای درست کنی؟
تهیونگ:توفو
ات:واقعا؟خیلی وقته توفو نخوردم
تهیونگ:توفو هایی که مامانت درست میکنه خیلی خوشمزست(تو رستوران سفارش داد)
ا.ت:اوهوم
تهیونگ:رشته های توفوش خیلی نرم بود
ا.ت:اونارو زود تر میزار و با اب داغ نرم میشن
تهیونگ: روش خوبیه
________________
(سر میز)
ا.ت:عجب بوی خوبی میده
تهیونگ: امتحانشم بکن
ا.ت:حتما
چاپستیکو برداشتم
از رشته هاش گذاشتم دهنم
ا.ت:عومممم خیلی خوشمزست
ا.ت:ادویه خاصی زدی؟
تهیونگ: نه مخطوط چندتا ادویه
ا.ت:همه چیزش به اندازش واقعا عالیه
یهو صدای الارم گوشیم بلند شد
تهیونگ: الارم برایه چیه؟
ا.ت:هیچی برای باند سرم باید عوض کنم بعد غذا عوضش میکنم
تهیونگ: همین الان عوضش کن
ا.ت:نه غذا بخوریم بعد عوض میکنم
...
ا.ت:بفرما بشین
رفت رو مبل نشست
حس میکردم معذبه
ا.ت: راحت باش*لبخند
کل خونه رو با چشماش انالیز کرد
تهیونگ:حالت خوبه؟سرت که درد نمیکنه؟
یه خنده صدا دار زدم
ا.ت:باید دیروز میدی فکر میکردی زده به سرم مثله دیوونه ها اهنگ گذاشته بودمو این وسط میرقصیدم اخرشم مامان دستگیرم کرد
تهیونگ: خوشحالم بلاخره کوتاه اومدی*خنده
ا.ت:نمی دونم اثرات تصادفه*خنده
ا.ت:صبحانه خوردی؟
تهیونگ: راستش نه
ا.ت:خوبه منم الان بیدار شدم
تهیونگ: پس من صبحونه درست میکنم
ا.ت:نه خودم میتونم
تهیونگ: ا.ت لطفا گفتی راحت باشم میخوام خودم درست کنم توهم استراحت کن
ا.ت: ب.باشه
بلند شدو رفت تو اشپزخونه
تهیونگ: خاله کجاست؟
ا.ت:امروز زود تر رفت سر کار
تهیونگ: به نظرت به خودش فشار نمیاره؟
ا.ت:مامانم چهارساله تمام برای رستورانش جون کند فکر نکنم به دیدن موفقتش بهش فشار بیاد
تهیونگ: راست میگی
ات:ببینم تو چجپری اشپزی بلدی؟
تهیونگ: خب من از بزرگنرین هیونگم جین یاد گرفتم
ا.ت:اشپزه؟
تهیونگ: نه ولی از اشپزم کم نداره فقط ماهیاش وایی میمیری براشون
ا.ت:وایی اینجوری نگو دلم میکشه
تهیونگ: یادمه اوایل دبیو هیچی نداشتیم سینه های مرغو ابپز میکردیمو نمک میزدیم میخوردیم خیلی خوشمزه بود
ا.ت:پس همچین زندگی ای حقتونه خوشحالم
تهیونگ: ممنونم
ا.ت:خب مستر تایگر میخوای چی درست کنی؟
تهیونگ: تایگر؟
ا.ت:مگه ارمیا بهت نمیگن ببر؟
تهیونگ: اره
ا.ت:خب دیگه
ا.ت:نگفتی چی میخوای درست کنی؟
تهیونگ:توفو
ات:واقعا؟خیلی وقته توفو نخوردم
تهیونگ:توفو هایی که مامانت درست میکنه خیلی خوشمزست(تو رستوران سفارش داد)
ا.ت:اوهوم
تهیونگ:رشته های توفوش خیلی نرم بود
ا.ت:اونارو زود تر میزار و با اب داغ نرم میشن
تهیونگ: روش خوبیه
________________
(سر میز)
ا.ت:عجب بوی خوبی میده
تهیونگ: امتحانشم بکن
ا.ت:حتما
چاپستیکو برداشتم
از رشته هاش گذاشتم دهنم
ا.ت:عومممم خیلی خوشمزست
ا.ت:ادویه خاصی زدی؟
تهیونگ: نه مخطوط چندتا ادویه
ا.ت:همه چیزش به اندازش واقعا عالیه
یهو صدای الارم گوشیم بلند شد
تهیونگ: الارم برایه چیه؟
ا.ت:هیچی برای باند سرم باید عوض کنم بعد غذا عوضش میکنم
تهیونگ: همین الان عوضش کن
ا.ت:نه غذا بخوریم بعد عوض میکنم
...
۴.۲k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.