.6 𝓜𝓪𝓷."𝓡𝓪𝓫𝓫𝓲𝓽."...𝒫.🐰
بریم ادامه فیک خرگوش انسان نما
بعداز اینکه غذارو خوردیم با کمک جونگ کوک ظرف هارو جمع کردم و شکستم جونگ کوک اول جوری با شیر آب نگاه میکرد انگار تاحالا ندیده بود بعداز اینکه شستیم ظرف هارو به طرف اتاق رفتم که یادم افتاد جونگ کوک انسان اونم باید توی اتاق بخوابه
ا.ت= جونگ کوک
جونگ کوک= بله
ا.ت= امشب رو پیش من بخواب تا فردا اتاق مهمون رو برات آماده کنم
جونگ کوک=باشه
باهم دیگه به طرف تخت رفتیم و روش دراز کشیدیم که من از جونگ کوک سوال پرسیدم
ا.ت=جونگ کوک انسان بودن خوبه
جونگ کوک= برای منی که از اول خرگوش بودم آره خیلی خوبه اینکه بتونی حرف بزنی بتونی کارات رو خودت انجام بدی و دستشویی هنوز بهش فکر نکردم
ا.ت= انسان بودن اونقدر هم که فکر میکنی راحت نیست باید کار کنی تا پول در بیاری اعذاب بکشی تا بزرگ بشی اینجور چیزا
جونگ کوک= ا.ت
ا.ت= بله
جونگ کوک= چند سالته
ا.ت= 23 سال چتور تو چند سالته
جونگ کوک= نمیدونم همینجوری پرسیدم من سنم رو نمیدونم
ا.ت= بزار ببینمت
جونگ کوک رو برانداز کردم
ا.ت= سنت به 25 ساله ها میخوره
جونگ کوک= واقعا
ا.ت= آره
جونگ کوک= اوهوم
ا.ت= خوشحاللم که آرزو کردی انسان باشی
جونگ کوک= برای چی
ا.ت= اینکه تنها نیستم
جونگ کوک= واقعا
ا.ت = آره
جونگ کوک = باشه
ا.ت= بخواب دیگه خوابم میاد
جونگ کوک = باشه چرا دعوا میکنی
ا.ت= من دعوا نکردم
جونگ کوک= باشه یکی طلبت
ا.ت= اینو از کجا یاد گرفتی
جونگ کوک= از تو
ا.ت= کی
جونگ کوک= مگه خوابت نمیومد مگه نباید بری سر کار فردا
ا.ت= چی
جونگ کوک= مگه فردا نباید بری سرکار
ا.ت= خوب شد گفتی یادم نبود تو از کجا میدونی
جونگ کوک= 2 سال دارم باهات زندگی میکنم پس میخوای ندونم
ا.ت= ی زبل بخواب
جونگ کوک = باشه شب بخیر
ا.ت = شب بخیر
با جونگ کوک خوابیدم فردا صبح من زودتر بیدار شدم صبحانه درس ت کردم گذاشتم روی میز خودم حاضر شدم و به سر کار رفتم
جونگ کوک
از خواب بیدار شدم ولی ا.ت نبود رفت پایین گفتم شاید اونجا ولی اونجا نبود یادم افتاد رفته سر کار دیدم روی میز وسیله هست رفتم دیدم روش غذا داره با مربای هویچ دلم قرنچی ظرف رفت با ولع شروع به خوردن کردم
خوب اینم از فیک امروز زودتر با 15 تا لایک برسونید و 10 تا هم نظر بدید
بعداز اینکه غذارو خوردیم با کمک جونگ کوک ظرف هارو جمع کردم و شکستم جونگ کوک اول جوری با شیر آب نگاه میکرد انگار تاحالا ندیده بود بعداز اینکه شستیم ظرف هارو به طرف اتاق رفتم که یادم افتاد جونگ کوک انسان اونم باید توی اتاق بخوابه
ا.ت= جونگ کوک
جونگ کوک= بله
ا.ت= امشب رو پیش من بخواب تا فردا اتاق مهمون رو برات آماده کنم
جونگ کوک=باشه
باهم دیگه به طرف تخت رفتیم و روش دراز کشیدیم که من از جونگ کوک سوال پرسیدم
ا.ت=جونگ کوک انسان بودن خوبه
جونگ کوک= برای منی که از اول خرگوش بودم آره خیلی خوبه اینکه بتونی حرف بزنی بتونی کارات رو خودت انجام بدی و دستشویی هنوز بهش فکر نکردم
ا.ت= انسان بودن اونقدر هم که فکر میکنی راحت نیست باید کار کنی تا پول در بیاری اعذاب بکشی تا بزرگ بشی اینجور چیزا
جونگ کوک= ا.ت
ا.ت= بله
جونگ کوک= چند سالته
ا.ت= 23 سال چتور تو چند سالته
جونگ کوک= نمیدونم همینجوری پرسیدم من سنم رو نمیدونم
ا.ت= بزار ببینمت
جونگ کوک رو برانداز کردم
ا.ت= سنت به 25 ساله ها میخوره
جونگ کوک= واقعا
ا.ت= آره
جونگ کوک= اوهوم
ا.ت= خوشحاللم که آرزو کردی انسان باشی
جونگ کوک= برای چی
ا.ت= اینکه تنها نیستم
جونگ کوک= واقعا
ا.ت = آره
جونگ کوک = باشه
ا.ت= بخواب دیگه خوابم میاد
جونگ کوک = باشه چرا دعوا میکنی
ا.ت= من دعوا نکردم
جونگ کوک= باشه یکی طلبت
ا.ت= اینو از کجا یاد گرفتی
جونگ کوک= از تو
ا.ت= کی
جونگ کوک= مگه خوابت نمیومد مگه نباید بری سر کار فردا
ا.ت= چی
جونگ کوک= مگه فردا نباید بری سرکار
ا.ت= خوب شد گفتی یادم نبود تو از کجا میدونی
جونگ کوک= 2 سال دارم باهات زندگی میکنم پس میخوای ندونم
ا.ت= ی زبل بخواب
جونگ کوک = باشه شب بخیر
ا.ت = شب بخیر
با جونگ کوک خوابیدم فردا صبح من زودتر بیدار شدم صبحانه درس ت کردم گذاشتم روی میز خودم حاضر شدم و به سر کار رفتم
جونگ کوک
از خواب بیدار شدم ولی ا.ت نبود رفت پایین گفتم شاید اونجا ولی اونجا نبود یادم افتاد رفته سر کار دیدم روی میز وسیله هست رفتم دیدم روش غذا داره با مربای هویچ دلم قرنچی ظرف رفت با ولع شروع به خوردن کردم
خوب اینم از فیک امروز زودتر با 15 تا لایک برسونید و 10 تا هم نظر بدید
۱۰.۹k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.