پارت ۱۳

پارت ۱۳
ددی جیمین

& یونا وایسا کارت دارم
+ چشم
& من می‌دونم دیروز با جیمین بیب بیب کردی ( سانسور کردنم خداست) حالت خوبه زیاد سخت نگرفت
ویو یونا
یهو لپام عین هولو شد داشتم از خجالت آب میشدم که دستمو کشید و افتادم رو پاش
& مگه نگفتم خجالت نکش ها ( باداد)
یهو بغضم گرفت
+ ولم کن
رفتم بیرون زنگ ناهار تموم شد کوک داشت درس میداد دوباره نشست رو میز من خدارو شکر مدرسه تموم شد سوار ماشین مشکی جیمین شدم رفتیم خونه
_ میگم شب می‌خوایم بریم پیش خانوادم و اونا اسرار دارن من زن داشته باشم تو اونجا دوست دختر منی البته در واقعیت هم هستی فهمیدی
+ بله
_ خوبه

.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خمارییییییی
آقا من کم می‌نویسم پس اعتراض نکنید واقعا دست خودم نیست تا یه جایی تخیلم یاری می‌کنه
شرطا
لایک=۹
کامنت=۱۰